نیست، بلکه به معنای مطلق تخیلات و تصورات دقیقی است که انسانها در ذهن خویش ایجاد میکنند تا از طریق آن تصورات، پی به حقایق ببرند. بنا بر این، منظور از سلب قدرت احاطه اوهام، نفی امکان تصور خدا است.
در روایات، نسبت به دو مطلب توأمان بهعنوان مقدمه این دلیل تأکید شده است: «استحاله تصور اثباتی از صفات» و «ضعف قوای ادراکی انسان در خداشناسی». امام علی علیه السلام فرمود:
۰.توحید آن است که او را به وهم نیاوری.۱
بسط این مطلب چنین است:
۰.قَدْ ضَلَّتِ الْعُقُولُ فِی أَمْوَاجِ تَیارِ إِدْرَاكِهِ وَ تَحَیرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ إِحَاطَةِ ذِكْرِ أَزَلِیتِهِ وَ حَصِرَتِ الْأَفْهَامُ عَنِ اسْتِشْعَارِ وَصْفِ قُدْرَتِهِ وَ غَرِقَتِ الْأَذْهَانُ فِی لُجَجِ أَفْلَاكِ مَلَكُوتِهِ؛۲
۰.عقلها در امواج متلاطم ادراک او گم، و قوای ادراکی از احاطه فهم ازلیت او متحیر، و مسیر فهمها در رسیدن به ادراک قدرت او مسدود، و ذهنها در امواج افلاک ملکوت او غرقشده هستند.
چنان که در روایت دیگری از حضرت میخوانیم:
۰.كَلَّتْ عَنْ إِدْرَاكِهِ طُرُوفُ الْعُیونِ وَ قَصُرَتْ دُونَ بُلُوغِ صِفَتِهِ أَوْهَامُ الْخَلَائِقِ؛۳
۰.تیزبینیهای چشمها از ادراک او ناتوان، و قوای ادراکی آفریدگان از رسیدن به محدوده صفت او کوتاه است.
روایات، هر موجودی را که قابل تصور و شناخت باشد، آفریده دانسته است:
۰.كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ؛۴
۰.هر آنچه به نفس خود شناخته شود، مصنوع است.
یعنی موجودی که در ذهن ما نامش خدا است، اگر قابل شناخت ماهوی باشد، آفریدهای نیازمند بیش نیست. تصورات بشری همگی نشاندهنده وجهی از وجوه مخلوقیت است. ابزارهای فکری بشر _ که مقید به حدود خلقی است _ نمیتواند نشاندهنده حقیقتی باشد که هیچ حدّ و قیدی ندارد: