نظریه یکم. تفسیر صفات به صفات مخلوقات و صفات جسمانی
بعضی از مفسران نهج البلاغه، صفات مندرج در این روایات را ناظر به صفات مخلوقات و ویژگیهای امکانی دانستهاند.۱ برخی دیگر نیز با توجه به قراینی چون نفی حدود، وقت، نعت و اجل از خداوند در این روایات، کاربرد صفات را ناظر به «صفات جسمانی» دانستهاند؛ زیرا این گونه صفات از عوارض جسم و مخصوص امور جسمانی است.۲ علامه جعفری نفی صفات را ناظر به صفاتی دانسته که لازمه آنها مرکّب بودنِ ذات است.۳ تفسیر صفات به صفات جسمانی، اخص از صفات ممکنات است؛ زیرا ممکن و متصور است برخی از ممکنات دارای جسم و صفات جسمانی نباشند.
نظریه دوم. نفی صفات و پذیرش نیابت ذات از صفات
گروه دیگری از محدثان و متکلمان نیز مستندات الهیات سلبی را از منظر وجودشناختی مورد توجه قرار دادهاند و قایل به نفی هر گونه صفتی از ذات الهی شدهاند. قاضی سعید قمی _ که از برجستهترین قایلان به این نظریه است _ میگوید:
۰.معنای «نفی الصفات عنه...» این نیست که ذاتی وجود دارد و صفاتی قائم به آن ذات یا مستقل یا حتی صفاتی عین ذات وجود دارند؛ بلکه ذات، مصداق همه صفات است.۴
وی معتقد است که صفت و موصوف، چه عین ذات و چه زاید بر ذات، هر دو مخلوق هستند و نمیتوان آنها را به خدا نسبت داد.۵ وی در بُعد معناشناختی صفات، اظهار میدارد:
۰.صفاتی که در آیات و روایات برای خداوند اثبات شده، باید بهصورت سلب نقائض و متضادّ آنها تفسیر شود. ۶
نظریه سوم. اثبات صفات ذات و نفی صفات زاید بر ذات
بسیاری از فیلسوفان و متکلمان، با رویکرد هستیشناختی با روایات مربوط به صفات
1.. جلوههای حكمت، ص۱۷.
2.. بهج الصباغة، ج۱، ص۱۵۱.
3.. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۷۵.
4.. شرح التوحید، ج۱، ص۱۱۶.
5.. ر.ک: همان، ج۱، ص۱۱۷ ـ ۱۱۸.
6.. ر.ک: همان، ج۱، ص۱۱۶.