مسلمانان راه پیدا کردند، تا آنجا که به تدریج اجازه یافتند در میان مسلمانان سخنرانی کرده و در شرح و تفسیر قرآن، مطالبی را برای مسلمانان بازگو کنند. در نتیجه، اسرائیلیات ترویج شد.۱ میتوان تأثیرات آیات تشبیهی و تجسیمی عَهدَین را _ که از طریق افرادی چون کعب الاحبار، تمیمداری و... یا شاگردان ایشان، بهویژه راویان از طبقه تابعین اهل شام وارد متون روایی اهلسنت شده _ بهوضوح مشاهده کرد.۲
از آنجا که ماجرای سقیفه، امامت مسلمانان را به حاشیه راند، بسیاری از تلاشهای اهل کتاب ثمربخش واقع شد و هر چند، امام علی علیه السلام در مواردی به مسائل آنان پاسخ میداد، اما تا زمان حکومت ایشان، امکان مقابله جدی با آنان وجود نداشت. پس از آن که علی علیه السلام عهدهدار حکومت مسلمانان شد، از دو طریق با این جریان مقابله کرد: ابتدا این افراد را از جایگاههای سخنرانی اخراج کرد۳ و سپس به روشنگری و تبیین اشکالات و پاسخگویی به شبهات پرداخت. البته گروهی دیگر نیز بدون آن که نفاق در پیش بگیرند، مسیحیت پولسی را از طریق شام، به حوزه فرهنگی تازهمسلمانان منطقه شام وارد کردند.۴
وجود این ریشههای تاریخی موجب شد که برخی از مستشرقان ادعا کنند که مبحث صفات الهی بهطور عام، در عقاید یهودی و مسیحی ریشه دارد و مسلمانان این موضوعات را متأثر از عوامل بیرون از جهان اسلام مطرح ساختهاند.۵
البته این زمینه فرهنگی در کنار زمینههای معرفتی برخاسته از آموزههای قرآن کریم و روایات نبوی صلی الله علیه و آله و سلم موجب شد که گروهی از مسلمانان دچار بیبند و باری در توصیف خداوند شوند؛ تا آنجا که در توصیف خدا، پا را از مرزهای تنزیه الهی فراتر گذارند و به ورطه دچار تشبیه و تجسیم سقوط کنند.
ج. نفی صفات یا نفی توصیفات؟
مهمترین محل اختلاف مفسران، تعبیر امام علی علیه السلام در نفی صفات از خدا است:
۰.وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْی الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیرُ الصِّفَةِ.
1.. اضواء علی السنة المحمدیة، ص۱۴۵.
2.. همان، ص۱۲۱ ـ ۱۲۴.
3.. ر.ک: الکافی، ج۷، ص۲۶۳.
4.. فلسفۀ علم کلام، ص۱۳۵.
5.. همان، ص۱۳۸.