رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه) - صفحه 405

است ، اعتبار اين احتمال كه عهد خارجى باشد ، از اقسام افتتان (؟) و مستحسن ارباب بيان است .
و على التقادير مراد به حمد در اين مقام يا معنى لغوى او است و يا معنى عرفى و بنا بر اوّل يا مصدر معلوم است به معنى ستودن و يا مصدر مجهول است به معنى ستوده شدن و يا حاصل به مصدر معلوم است به معنى ستودگى و يا حاصل به مصدر مجهول است به معنى ستوده شدگى و بر تقدير مصدر بودن ، مسند اليه آن يا خالق است و يا خلايق و يا مجموع ؛ كما يظهر من الرجوع إلى الوجدان حق الرجوع . پس لفظ حمد محتمل هشت معنى است و فرق ميان مصدر و حاصل به مصدر بنابر آنچه مولانا محمّد بن حسن هروى در حاشيه فوائد ضيائيه گفته اين است كه :
معتبر در مصدر حدث است يا نسبت به مرفوعٍ ما و در حاصل به مصدر محض حدث است و براى اشعار به اين اعتبار ترجمه اوّل در فارسى مختوم مى شود به دال و نون چون ستودن و ستوده شدن ، يا تاء و نون چنانچه در معنى قتل مى گويند «كشتن» ، بخلاف حاصل به مصدر ؛ چه معتبر از آن به ستودگى و ستوده شدگى و كشندگى و كشته شدگى و بنا بر ثانى نيز احتمالات ثمانيه جارى است. پس حمد به معنى بزرگ شمردن احدى منعم را و بزرگ شمرده شدن و منعم و بزرگ شمرندگى منعم را و بزرگ شمرده شدگى او مى تواند بود.
و لام در «للّه » يا براى اختصاص است نظير «لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَ حِدِ الْقَهَّارِ»۱ و يا براى ملكيت است مثل «المال لزيد» و على التقديرين جار و مجرور به حسب عامل مقدر خبر مبتدا است و آن عامل مقدر يا فعل است مثل «حصل» و يا شبه فعل است مثل «حاصل» . و بالجمله مالكيت جناب خدا نسبت به كل اقسام حمد و ثنا و اختصاص او تعالى به آنها مبنى است بر اين كه حمدى كه لايق جناب الهى است از غير او تعالى متمشّى نيست و محموديت غير خدا به ازاى خصال حسنى نيز عبارت اُخراى محموديت او تعالى است ؛ چه اتّصاف به اين اوصاف از جمله الطاف حق تعالى است بلا اعتساف .

1.سوره غافر ، آيه ۱۶.

صفحه از 527