رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه) - صفحه 429

است لازم نيايد ، پس الزام خداوند عالميان حجيّت ايشان را بر مردمان / 17 / كاشف است از اين كه در نفس الامر حجيت ايشان اصلح بوده و لهذا حق تعالى ايشان را مفترض الطاعه فرموده . و «لطف مزيح علّت» عبارت است از مهربانى كه اگر از جناب خالق نسبت به خلايق صادر نشود در دنيا و مع ذلك ايشان را عقاب كند در عقبا حجّت ايشان تمام باشد بر او تعالى . مثلاً در ما نحن فيه مى گوييم كه چون فعل عبث ، قبيح ذاتى است نسبت به جناب الهى ، لهذا خلايق را تكليف كرده به اوامر و نواهى و با وجود تكليف اگر رسولى با وصى منصوص نمى بود ، ميان آن جناب و زمره ارباب الباب هر آيينه تمام مى بود حجّت بندگان بر خداوند عالميان به اين نحو كه : «عبادتى چند از ما طلب نمودى و كسى كه مبيِّن احكام تو باشد براى ما معيَّن نفرمودى و عقول ما را در ادراك احكام شرعيّه فرعيّه مستقل نداشتى و ما را چون بهائم مهمل گذاشتى و مع هذا آراء و اهواء مختلفه به ما بخشيدى و بعضى را قوى و برخى را ضعيف گردانيدى و شيطان از جانب جناب تو مهلت يافت و در رداى خدعه و مكر با ما شتافت ؛ ما نيز چون از دستور بندگى تو خبر نداشتيم ، همّت بر تحصيل مقتضاى نفس خود گماشتيم ، پس اكنون اگر ما را عقاب كنى مرتكب قبيح عقلى شوى!» و به همين مضمون اشارت شده در كريمه «رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّة بَعْدَ الرُّسُلِ»۱ ترجمه ـ على ما أفاده الاُستاد قدس سره ـ : «فرو فرستاد حق تعالى رسولانى را كه مژده دهنده اند به خصوص اوصياء خود را طاعت ايشان و ترساننده اند رعيّت خود را از مخالفت آن اوصياء ؛ تا آن كه نباشد مر مردمان را بر خداى تعالى حجتى بعد از مردن آن رسل» ؛ چه اگر پيغمبرى از دنيا رود و وصىّ بعد از خود تعيين نكند ، مردم اختلافات در احكام خواهند نمود و حجّت ايشان در روز قيامت بر خدا تمام خواهد بود .

قوله : وصلَّى اللّه

صلات اگر اسناد [داده] شود به خداى تعالى ـ كما في ما نحن فيه ـ به معنى رحمت و

1.سوره نساء ، آيه ۱۶۵ .

صفحه از 527