رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه) - صفحه 435

و به خاطر قاصر مى رسد كه نظير اين حذف و التزام در همزه اسم كه در «بِسْمِ اللَّه» است در صورت خطى شده با اين كه آن همزه يا فاء الفعل و يا لام الفعل آن است على الاكثر ، پس هر چه ازهرى در آن گويد اين جا نيز / 20 / مى توان گفت و اقل ما يقنع به اين است كه به جهت كثرت استعمال ، تخفيف در آن مطلوب است و تكرار براى تأكيد شايع است ، با اين كه ممكن است كه مراد به خبر اوّل غير مراد به خبر ثانى باشد ، چنانچه الحال در جواب ايراد شارح رضى مى آيد ، پس تكرار لازم نمى آيد كما لا يخفى .و صاحب بحار الأنوار رحمه الله در كتاب الطهارة بعد از نقل مذهب فرّاء گفته كه :
شيخ رضى آن را رد كرده به اين كه مى گويند : «اللّهمّ لا تَؤُمّهم بالخير» وشيخ بهايى كلام شيخ رضى را رد كرده كه «لا تَؤمّهم بالخير» با «آمّنا بالخير» منافات ندارد و بر شيخ بهايى رد كرده اند كه مقصود شارح رضى اين است كه اگر آنچه فرّاء گفته حق مى بود ، مى بايست «ولا تؤمّهم بالخير» با عطف باشد از اين كه سببى براى ترك عطف نيست. و اين رد را نيز رد كرده اند به اين كه عطف در چنين صورتى وقتى واجب است كه جملتين هر دو مذكور باشند و شايد ما نحن فيه چنين نباشد ، پس اظهر اين است كه مقصود شارح رضى اين باشد كه «اللّهمّ لا تَؤمّنا بالخير» مى گويند به ضمير متكلم و بنا بر اين ، تناقض لازم مى آيد ، ليكن تعبير از ضمير متكلم غايب كرده به دستور ارباب بلاغت كه در مقام حكايتِ اسناد امرى كه لايق خود نمى دانند ، تعبير از محكىّ متكلم به غايب مى كنند ؛ چنانچه اللّه تعالى در حكايت لعان فرموده : «أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَـذِبِينَ»۱ و ايضا فرموده : «أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَآ إِن كَانَ مِنَ الصَّـدِقِينَ»۲ كه در هر دو مقام «علَىَّ» مى گويند به ضمير متكلم ـ انتهى مضمون ما في البحار ـ . ۳ و به خاطر قاصر مى رسد كه توجيه كلام فرّاء و موافقين او از ادبا به اين نحو مى توان نمود كه مراد از خير در «يا اللّه ، أمِّنا بالخير» خيرى است كه خواننده دعا درباره

1.سوره نور ، آيه ۷.

2.سوره نور ، آيه ۹ .

3.بحار الأنوار ، ج ۱۰۰ ، ص ۱۸۰.

صفحه از 527