رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه) - صفحه 440

تقدير «سلَّمتُ سلاما عليك» و عدول شده به جمله اسميه براى اِشعار به دوام و ثبات . و مثل اين است «الحمد للّه » على الأشهر .

قوله : والمَقرّ معكم في دار القرار

مَقرّ ـ به فتح ميم ـ در اين جا مصدر ميمى است ، مثل مَدخل و مَخرج ؛ به قرينه عطف آن بر فكاك كه مصدر است .
و دار القرار در اين جا عبارت است از بهشت عنبر سرشت كه سراى آرام خاطر است از كدورات روحانى و جسمانى ؛ چنانچه از اهل جِنان حكايت شده در قرآن بقوله تعالى : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ»۱ ترجمه ـ واللّه يعلم ـ : «سپاس خداى را سزاوار است كه بُرد از ما اندوه و غم هاى دنيا را يا اندوهى را كه در صحراى قيامت رسيده بود به ما ؛ به درستى كه پروردگار ما هر آيينه آمرزنده گناهان است ، ثواب دهنده به ازاء شكر بر نعمت ها است ، خداى آنچنانى كه فرود آورْد ما را در سراى ايستادن كه انتقال از آن محال است ؛ اين به سبب بخشش و كرم اوست ، نمى رسد ما را در آن جنان رنجى و تعبى و نمى رسد ما را در آن [جا] ۲ ملالى و ماندگى» .اگر چه «نفى لغوب» در «عدم نَصَب» مندرج بود اما تكرير آن به جهت تأكيد نمود و شايد كه استعمال دار القرار در اين جا در بهشت عنبر سرشت از قبيل اطلاق نوع بر فردى باشد از آن ، چنانچه گويند : «زيد انسان» پس منافات ندارد با حصر دار القرار در سراى عقبا چنانچه مفهوم است از آنچه حكايت شده از مؤمن آل فرعون در سوره مؤمن بقوله تعالى : «يَـقَوْمِ إِنَّمَا هَـذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا مَتَـعٌ وَ إِنَّ الْأَخِرَةَ هِىَ دَارُ الْقَرَارِ»۳ ترجمه ـ واللّه يعلم ـ : اى قوم! جز اين نيست كه اين زندگى دنيا انتفاعى است كم و سريع الزوال و به درستى كه سراى آخرت ، آن است سرايى آرام بى انتقال از حال به حال ؛ به اعتبار اين كه بعد از حساب ، اهل بهشت در بهشت مخلّد خواهند بود واهل

1.سوره فاطر ، آيه ۳۴ ـ ۳۵.

2.در نسخه : «آنها»به جاى «آن جا».

3.سوره غافر ، آيه ۳۹.

صفحه از 527