رسانيد كه : شنيدم از پدرت عليه السلام مى فرمود كه : سزاوارتر روزى كه بنده بايد در آن مسرور و خوش حال باشد روزى است كه به يُمن توفيق الهى انواع صدقات و مبرّات را جارى سازد و به سدّ خلل ها و نقصان هاى برادران مؤمن خود بپردازد . و به درستى كه امروز ده نفر از فقراى برادران من كه صاحبان عيال بودند ، از فلان بلد قصد من نمودند ، پس به هر كدام فلان قدر دادم و به آن سبب خوش وقت و خوش حالم . پس حضرت امام محمّد تقى عليه السلام فرمود كه : قسم به عمر خودم كه تو سزاوار به اين سُرور و خوش حالى هستى به شرط اين كه قبل از اين كلام احباط ثواب آن نكرده باشى يا بعد از اين احباط آن نكنى . پس آن مرد عرض كرد كه چگونه احباط آن مى شود و حال آن كه از جمله خلّص شيعيانم؟! حضرت فرمود كه : هاه . اين لفظ در نسخه تفسير كه به نظر فقير رسيد . به دو هاء هوّز و يك الف ميان آنهاست و اهل لغت براى آن لغات و معانى نقل كرده اند كه تفصيلش مفضى به تطويل مى شود و انسب در اين مقام آن است كه براى زجر و منع باشد .بعد از آن فرمود كه : به تحقيق باطل كردى احسان خودت را به اخوان و اصدقاء . آن مرد عرض كرد كه چگونه باطل كردم آن را اى پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله ؟ آن حضرت فرمود كه : بخوان آيت «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِـلُواْ صَدَقَـتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى»۱ ترجمه ـ واللّه يعلم ـ : «اى جمعى كه ايمان آورديد! صدقات خود را به منّت گذاشتن و آزار كردن باطل مكنيد» .عرض كرد كه : من منّتى بر ايشان نگذاشتم و آزارى به ايشان نرسانيدم! آن حضرت عليه السلام گفت كه : حق تعالى فرمود كه : صدقات خود را به منّت و آزار باطل مكنيد و نگفت كه به سبب منّت گذاشتن و آزار كردن آن جمعى كه تصدّق به ايشان داده ايد باطل مكنيد ، مراد اين است كه ظاهر اطلاق آيت دليل است بر بطلان صدقه به هر قسم منّت و اذّيتى كه بر آن مترتّب شود. خبر ده مرا كه آزار كردن تو آن جمع را عظيم تر است يا آزار كردن حافظان اعمال تو و ملائكه مقرّبين كه در حوالى تو مى باشند يا آزار كردن تو ما را؟عرض كرد كه : بلكه آزار كردن شما اعظم است اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله ! آن