رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه) - صفحه 516

قوله : و هو حسبنا و نعم الوكيل

تفتازانى در اوّل مطوّل در توضيح قول ماتن «و هو حسبي ونعم الوكيل» گفته كه :
حسبى به معنى محسِبى به صورت اسم فاعل باب افعال عبارت است از كسى كه كفايت مهام كند و اين جمله مفيد حصر و اشارت است به اين كه مطالب خود را از جناب خدا سؤال مى كنم نه از غير او ـ و بعد از آن گفته كه : ـ نعم الوكيل يا عطف است بر جمله «هو حسبى» و مخصوص مدح كه مرفوع دوم نعم است محذوف است ، أي نعم الوكيل هو ، چنانچه در «نعم العبد» حذف شده و بنا بر اين ، عطف شده جمله فعليه انشائيه بر جمله اسميه خبريه و يا عطف است بر «حسبي» و در اين وقت مخصوص به مدح ، همان ضمير مقدم بر حسبى است ؛ چنانچه صاحب مفتاح و غير او در مثل «زيد نعم الرجل» تصريح به اين كرده اند و در اين وقت اگر چه به حسب ظاهر لازم مى آيد عطف جمله بر مفرد و آن صحيح است به اعتبار اين كه آن مفرد متضمن معنى فعل است كما قيل في قوله تعالى : «فَالِقُ الْاءِصْبَاحِ وَجَعَلَ الَّيْلَ»۱ ليكن در حقيقت از قبيل عطف انشاء است بر خبر. ۲ انتهى مضمونا.
و مير سيد شريف در حاشيه اين گفته كه :
شارح تفتازانى اين عطف را صعب شمرده و حال آن كه كار آسان است ؛ چه مى توانيم كرد اين را كه «نعم الوكيل» خبر مبتداء محذوف است ، أي هو مقول في حقّه نعم الوكيل و آن مجموع عطف است بر جمله «هو حسبي» از قبيل عطفِ جمله خبريه بر جمله خبريه و مى توانيم اختيار كرد اين را كه «نعم الوكيل» عطف است بر

1.سوره انعام ، آيه ۹۶.

2.ر. ك : مختصر المعاني ، تفتازانى ، ص ۱۲.

صفحه از 527