دو «عمرو» و یک حدیث اثناعشری - صفحه 107

مقام «امامت» بیش از هر چیز، آن را منوط به «قیام» می‏کردند.۱ بر همین اساس، اتصال دوران امامان به یک‌دیگر (نوعی از نسق) نیز برای آنان ضرورتی ندارد.۲ از این منظر، عمرو بن ثابت راوی اخباری است که به نظر با معتقدات جارودیان نیز ناسازگار بوده و تنها در بستر امامیه قابل پذیرش است:

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ، عَنْ یحْیی بْنِ أَبِی عِمْرَانَ، عَنْ یونُسَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ عَمْرِوبْنِ‏أَبِی‏الْمِقْدَامِ‏، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ یقُولُ‏، وَ ذَكَرَ ابْنُ شُبْرُمَةَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَینَ هُوَ مِنْ الْجَامِعَةِ إِمْلَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَطَّهُ عَلِی بِیدِهِ، فِیهَا الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ حَتَّی أَرْشُ الْخَدْشِ.۳

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَمْرِوبْنِ‏أَبِی‏الْمِقْدَامِ‏، عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یقُولُ‏: مَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ یقُولُ: إِنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا كَذَّابٌ، وَ مَا جَمَعَهُ وَ مَا حَفِظَهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ.۴

هم‏چنین، او اخباری از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل کرده که حاکی از فضیلت «شیعیان»۵ است یا از اصطلاح ظاهراً اختصاصی «هذا الامر» در آنها بهره گرفته شده است۶ که به نظر می‏آید این اصطلاحات و تعابیر تنها در جامعه امامیه رواج داشته است.

از تمام موارد فوق که بگذریم، خبر مهم دیگری را او به طور مستقیم، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است۷ که به شناخت پایگاه فکری عمرو بن ثابت یاری می‏رساند:

۰.مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ، عَنْ عَمْرِوبْنِ‏أَبِی‏الْمِقْدَامِ‏ قَالَ: رَأَیتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یوْمَ عَرَفَةَ بِالْمَوْقِفِ وَ هُوَ ینَادِی بِأَعْلَی صَوْتِهِ: أَیهَا النَّاسُ! إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم كَانَ الْإِمَامَ، ثُمَّ كَانَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ، ثُمَّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُسَینُ، ثُمَّ عَلِی بْنُ

1.. این مطلب از عبارت کتاب تبصرة العوام در معتقدات ابوخالد نیز قابل برداشت است (ر.ک: تبصرة العوام، ص۱۸۶).

2.. اوائل المقالات، ص۳۹.

3.. بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۴۵.

4.همان، ج۱، ص۱۹۳.

5.. الکافی، ج۳، ص۲۲۹ و ج۸، ص۲۱۲ - ۲۱۵ (به دو سند)؛ المحاسن، ج۱، ص۱۴۳؛ ج۲، ص۳۹۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۴۴.

6.. المحاسن، ج۱، ص۱۷۴: عَنْهُ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ‏أَبِی ‏الْمِقْدَامِ،‏ عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْینَ الْجُهَنِی قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(: إِنَّ الْمَیتَ مِنْكُمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بِسَیفِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.

7.. گفتنی است در تعدادی از اخباری که او نقل کرده است و با عقاید بتریان ناسازگار است، پدر او نیز حضور دارد. برای نمونه، ر.ک: اصول ستة عشر، اصل عباد، ح۷. اما برآیند اخباری که از او در مصادر حدیثی شیعه و در آثار رجالی اهل‏سنت و در کتاب الامالی احمد بن عیسی (زیدی) نقل شده است _ چنان‌ که گفته شد _ نشان از عدم تعلق او به بتریان و به احتمال بیشتر، تعلق او به امامیه دارد. و الله اعلم.

صفحه از 115