اللَّهُ بهم ما یشاء و احب.۱
لذا نقل خبری دیگر در همین موضوع توسط عمرو بن ثابت قابل دفاع به نظر میرسد.
آنچه گفته شد، میتوان به اختصار، چنین مطرح کرد:
یکم. نام هر دو راوی (عمرو) مشترک بوده است. از دیرباز در بین محدثان احتمال بروز خطا در شناسایی راویان با اسامی مشترک احتمالی معتنابه بوده است.
دوم. طریق صدوق تا اخبار هر دو راوی در سه واسطه ما قبل مشترک بوده است (سعد بن عبد الله، هیثم بن ابیمسروق نهدی، حسین بن علوان).
سوم. بدون شک، «عمرو بن ثابت» راوی اخبار «سعد بن طریف» بوده، در حالیکه در باره عمرو بن خالد این موضوع محرز نیست.
چهارم. بدون شک، «عمرو بن ثابت» در طریق نقل صدوق از روایات «اصبغ بن نباته» قرار داشته؛ در حالیکه در باره عمرو بن خالد این موضوع محرز نیست.
پنجم. محتوای حدیث مورد بحث از جهت تأکید بر نسل حسینی علیه السلام و همچنین، پذیرش عصمت برای امامان بعدی با عقاید «عمرو بن خالد» ناسازگاریهایی روشن دارد که بعید به نظر میرسد او راوی چنین روایتی باشد.
ششم. «عمرو بن ثابت» راوی تعدادی از اخبار دال بر موضوع ائمه اثناعشر است که اصل ابوسعید عصفری آنها را نقل کرده است.
از کنار هم گذاشتن موارد فوقالذکر به نظر میآید در سند روایت پیشگفته، نام «عمرو بن خالد» جایگزین «عمرو بن ثابت» شده باشد. با توجه به در دسترس نبودن نسخههایی متعدد، در باره منشأ بروز این اشتباه نمیتوان با اطمینان اظهار نظر کرد؛ اما دو فرضیه را میتوان مطرح کرد: نخست، آن که در نسخه اصلی این حدیث (مشابه با روایات اصل ابوسعید عصفری)، نام راوی تنها به صورت «عمرو» ثبت شده و مؤلف یا یکی از نسخهنویسان،۲ با ملاحظه نام «عمرو» در سند با توجه به طریق آشنای روایات «عمرو بن خالد» (با توجه به سه نفر راوی مشترک ماقبل از آن) به اشتباه اقدام به تکمیل نام وی کرده و
1.این اخبار به شرح زیر است: (همان، ص۱۵ و ۱۶).
2.. این اتفاق ممکن است قبل یا بعد از کتاب صدوق رخ داده باشد. توضیح، آن که تکرار سلسله «سعد بن عبدالله، هیثم بن ابیمسروق نهدی، حسین بن علوان» در کتب صدوق میتواند گواهی بر نقل از کتاب «حسین بن علوان» باشد؛ کتابی که به شهادت نجاشی دچار اختلاف نسخه بوده (رجالالنجاشی، ص۵۲) و ممکن است منشأ بروز اشتباه باشد.