الاستطاعة و الجبر گزارششده که در اختیار شیخ صدوق نیز بوده است.۱
برخی از عالمان اهلسنت از نظریه وی در بحث استطاعت بهعنوان بدعت یادکردهاند.۲ برخی از متکلمان آن عصر معتقد بودند که خداوند هنگام خلق انسان، استطاعت انجام کارها را در وی نهاده است، این گروه به اختیار گرایش داشتند. در برابر، گروهی دیگر معتقد بودندکه خداوند همان لحظه انجام کار، استطاعت را در فرد خلق میکند. بدینسان، اختیار را از فرد میستاندند. معتقدان به استطاعت به سبب تلازمی که این باور با اختیار انسان داشت، گاه به «قدری بودن» متهم شدهاند.۳
قایلان به استطاعت نگرش اختیارگرا و مخالفان معمولاً رویکردی جبرگرایانه داشتهاند. «اشاعره» و «معتزله» دو جریان مهم کلامی اهلسنت، از دیرباز در این مسأله اختلافنظر داشتند. «معتزله» بر این باورند که انسان قبل از انجام هر فعلی، توانایی انجام آن را دارد و استطاعت، قبل از فعل است.۴ در مقابل، اشاعره قایل به استطاعت مع الفعل بودند. ابو الحسن اشعری، در کتاب اللمع تلاش کرده است تا این اندیشه را اثبات کند و بهتفصیل، به اشکالهای معتزله و دیگران پاسخ گوید.۵ قاضی عبدالجبار معتزلی، یکی از بزرگان مکتب معتزله، در نقد اشاعره مینویسد:
۰.اشاعره در این زمینه دو نگرش دارند: فرقهای از آنان بر این باورند که افعال انسان دارای هیچ نحوه استطاعتی نیست و فرقهای دیگر معتقدند که خدا برای هر فعل در زمان انجام دادن آن، قدرتی در آدمی ایجاد میکند که او را قادر بر انجام دادن آن کار خاص مینماید (استطاعت مع الفعل) و نقش بندگان در فعلی که در ظاهر فاعل آن کار هستند، تنها پذیرفتن و متصف شدن به این فعل است، نه این که واقعاً خودشان این افعال را انجام داده باشند.۶
امامیه نیز با رویکردهای متفاوتی به بررسی استطاعت انسان پرداخته و آرای مختلفی ابراز داشتهاند. متکلمان در این که استطاعت انسان در انجام افعال از سوی خداوند است، مناقشه نداشتند. اختلاف آنان در این بود که این استطاعت قبل از شروع فعل در او وجود
1.. رجال النجاشی، ص۱۷۵.
2.. ر.ک: لسان المیزان، ج۱، ص۲۰۹.
3.. رجال الکشی، ج۱، ص۳۵۷.
4.. شرح الاصول الخمسة، ص۳۹۶.
5.. ر.ک: اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، ص ۹۲ - ۱۱۴.
6.. شرح الاصول الخمسة، ص۲۶۸.