دارد یا همزمان با شروع فعل از سوی خداوند در انسان آفریدهمیشود.
بحث از استطاعت در امامیه بیشتر در پی پاسخ به این سؤال مطرح شد که آیا میتوان معاصی عباد را به خداوند نسبت داد یا نه؟ از این رو است که «برقی» روایات مربوط به بحث استطاعت را در کتاب المحاسن در باب «خلق الخیر و الشر» آورده است۱ و مرحوم مجلسی نیز در باب موسوم به «نفی الظلم و الجور عنه تعالی» به بیان روایات میپردازد.۲
اشعری در مقالات الاسلامیین از چهار فرقه در باره موضوع «استطاعت» نام میبرد که عبارتاند از:
1. فرقه اول. شاگردان «هشام بن حكم» که بر این باورند که استطاعتعبارتاز گردآمدنپنج امر در کنار هم است: تندرستی، رهاییاز شرایط محیط، زمان، ابزاری کهفعلبا آنانجاممیگیرد و سببوارد کهانگیزه رخدادنفعلمیشود. به نظر آنان، برخیاز اینامور پیشاز فعلوجود دارند و برخی از آنها تنها در زمانفعلبهوجود میآیند. بهعبارت دیگر، وقتیفعلبه ضرورت، وجود مییابد که خدا سببرا پدید آورد.
2. فرقه دوم. «زرارة بن اعین» و «عبید بن زرارة» و «محمد بن حكیم» و «عبد الله بن بكیر» و «هشام بن سالم جوالیقی» و «حمید بن رباح» و «مؤمن طاق» هستند. اینان بر این باورند که استطاعت قبل از فعل و همان صحت جسمانی است و هر انسان سالمی مستطیع است. از هشام بن سالم نیز قریب به همین مطلب نقلشده است.
3. فرقه سوم. شاگردان «ابو مالك حضرمی» هستند که استطاعت را مع الفعل میدانند؛ البته با این تفاوت که انسان با توانایی خود، نه دیگری قادر به انجام فعل است؛ هر چند «زرقان» از وی حکایت کرده است که استطاعت را قبل از فعل میداند، چه در انجام و چه در ترک آن.
4. فرقه چهارم. گروهی که معتقدند انسان با توجه به ابزاری که پیدا میکند، از جهتی قادر و از جهتی غیر قادر به شمار میآید.۳
همان طور که از گزارش پیدا است، دو گرایش از این چهار گرایش اصلی مربوط به زراره و هشام بن حکم بوده است.
موضوع استطاعت، همانگونه که محل بحث متکلمان امامی عراق بوده، در قم و ری نیز
1.. المحاسن، ج۱، ص۲۸۳.
2.. ر.ک: بحار الانوار، ج۵، ص۳۰.
3.. مقالاتالاسلامیین، ص۱۱ - ۱۲.