۰.کُلُوهُ إِنْ شِئْتُمْ، فَإِنَّ ذَکاةَ الجَنِینِ ذَکاةُ [ذَکاةَ] أُمِّهِ؛۱
۰.اگر خواستید، جنین را بخورید؛ زیرا تذکیه جنین، تذکیه مادر اوست.
برخی «ذکاة» دوم را بنا بر خبر برای «انّ» مرفوع خواندهاند. معنای روایت در این صورت، این است که تذکیه مادر کفایت از تذکیه جنین مینماید و برخی «ذکاة» دوم را منصوب خواندهاند. در این صورت، معنا چنین خواهد شد: «تذکیه جنین مانند تذکیه مادر اوست». بنا بر این، باید جنین را جداگانه ذبح کرد تا پاک و حلال گردد و تذکیه مادر، گوشت جنین را حلال نمیکند. پس اگر جنین، بعد از ذبح مادر و قبل از ذبح خودش، جان داده باشد، طبق قرائت اولْ پاک و حلال است، ولی طبق قرائت دوم حلال نیست.۲ همان گونه که ملاحظه شد، در این حدیثْ حرکت ضمه و نصبْ سیاق حدیث را تغییر داده و باعث تغییر احکام الهی شده است.
آنچه در روایت و هم فتوا درست است، این است که ذکاة دوم به رفع است تا خبر اولی باشد و معنایش این است که تذکیه جنین منحصر است به همان تذکیه مادرش و منظور از تذکیه در اینجا سبب حلالی حیوان است؛ مانند تذکیه که در ماهی و ملخ تعبیر شده، و امتناع تذکیه جنین اگر درست باشد، به معنای ظاهر آن حمل شود که بریدن اعضای مخصوص است یا گفته شود اضافه مصدر از نسبت فعل جدا است؛ چنان که «حج البیت» و «صوم شهر رمضان» به طور اضافه درست است و نسبت حج به بیت یا صوم به رمضان به عنوان فاعل درست نیست.۳ همچنین، رفع ذکاه دوم، موافق روایت اهل بیت علیهم السّلام است.۴
نتیجه
1. از آنجا که سیاقْ یک مقوله زبانشناسی است و با سخن و معنای آن در ارتباط است، بنا بر این، با «حدیث» _ که سخن حاکی از قول، فعل و تقریر معصوم است _ ارتباط برقرار میکند.
2. سیاق، مجموعه ساختارهایی است که «شکلگیری» و «فهم» سخن به واسطه آن صورت میگیرد و شامل «مجموعه قرینهها» است. بنا بر این، به نوعی با «قرینه و قرینهها» است. از این رو، با بحث قرینههای لغوی و غیر لغوی پیوند میخورد.
1.. منیة المرید، ص۳۵۳؛ عدة الداعی، ص۲۸.
2.. عدة الداعی، ص۲۸.
3.. منیة المرید، ص۳۵۳.
4.. تحف العقول، ص۴۲۰؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۲۴.