داد و آرزو را پشت سرش. پس هنگامی که دچار گناه شد، آرزوی او بین دو چشمانش و مرگ پشت سرش قرار گرفت. از این روست که تعقل میکنند، ولی نمیفهمند.
بهعبارت دیگر، با شدت یافتن و جلوه نمایی برخی از آرزوها، ممکن است انسان توان تفکر در واقعیتها را از دست داده، افسار خیال را رها نموده و نیروهای جهل را به عرصه جولان بکشاند. آن وقت است که با دستان خود، شرایطی را برای ناکارآمد شدن قوه عقل فراهم نموده است! امام کاظم علیه السلام به هشام فرمود:
۰.یَا هِشَامُ! مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلی ثَلَاثٍ فَکَأَنَّمَا أَعَانَ عَلی هَدْمِ عَقْلِهِ، مَنْ أَظْلَمَ نُورَ تَفَکُّرِهِ بِطُولِ امله...؛۱
۰.ای هشام! هر که سه چیز را بر سه چیز مسلط نماید، گویا هر آینه بر نابودی عقلش کمک رسانده است، هر که نور تفکرش را به واسطه طولانی کردن آرزویش به خاموشی بکشاند.
روایت تحفالعقول منقول از امیر المؤمنین علیه السلام نیز مؤید این مطلب است:
۰.اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْأَمَلَ یُذْهِبُ الْعَقْلَ؛
۰.بندگان خدا بدانید همانا آرزو عقل را از بین میبرد.۲
تبیین روند مختل شدن قوه شناختی عقل با صراحت بیشتری در روایت حضرت علی علیه السلام آمده است که آرزو، عقل را به «سهو» و اشتباه میکشاند و یاد مرگ که یاد آور مسیر متعالی انسان است را به فراموشی میکشاند:
۰.وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ وَ یُنْسِی الذِّکْر.{-1-}َ
2. تبیین مدل عملکرد روانی امل
با توجه به این که سیستم روانیِ آدمی یک کلّ به هم پیوسته (و نه اجزای از هم گسسته) است. بنا بر این، هر سازه روانی (میل، گرایش، هیجان، شناخت، رفتار یا ترکیبی از آنها) در ارتباط با سازههای دیگر به فعالیت میپردازند. البته طبیعی است که برخی از این سازهها ارتباط نزدیک با هم داشته و برخی دیگر با واسطه عمل میکنند. کشف سازههای به هم مرتبط و تبیین مکانیزم عملکردی آنها با استفاده از منابع دینی، علاوه بر ارائه نظریه متعالی