۰.مَنْ تَمَنی شَیْئاً وَ هُوَ لِلهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ رِضی لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتی یُعْطَاه؛۱
۰.هر کس چیزی را آرزو نماید در حالی که خدای متعال از آن رضایت داشته باشد، از دنیا نمیرود، مگر این که آن چیز به او عطا میگردد.
پس، نگاه رویکردی به امل و تفسیر نیکو از آن هنگامی معنا مییابد که میل خوشایندِ فرد، مطابق رضایت الهی و در مسیر هدف متعالی (کمال الهی)انسان قرار بگیرد. اینجا است که فرد، امیال خوش خود را در جوار رحمت الهی جست و جو میکند۲ و خدای متعال و رحمتهای بیکران۳ و بیدریغ او را آرزو میکند.۴
به عبارت دیگر، وقتی برای فرد «حلّیت» یا «حرمت» دستیابی به امر مورد علاقه اهمیتی نداشته باشد،۵ در واقع، از طریق رضایت الهی خارج شده و از این پس، آمال و آرزوهای او مذموم گشته و اینجا است که چنین امیالی تحت سیطره و ولایت شیطان قرار میگیرد. این موضوع را میتوان از روایت امام باقر علیه السلام برداشت نمود:
۰.إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَایَةُ اللَّهِ وَ السَّعَادَةُ جَاءَ الْأَجَلُ بَیْنَ الْعَیْنَیْنِ وَ ذَهَبَ الْأَمَلُ وَرَاءَ الظَّهْرِ وَ إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَایَةُ الشَّیْطَانِ وَ الشَّقَاوَةُ جَاءَ الْأَمَلُ بَیْنَ الْعَیْنَیْنِ وَ ذَهَبَ الْأَجَلُ وَرَاءَ الظَّهْر؛۶
۰.هنگامی که (انسان) مستحق ولایت الهی و سعادت شود، مرگ در جلوی چشمان او میآید و آرزو در پشت سرش قرار میگیرد و هنگامی که مستحق ولایت شیطان و شقاوت گردد، آرزو در جلوی چشمانش قرار گرفته و (یاد) مرگ به پشت سر او میرود.
بنا بر این، به میزان بهرهمندی و استفاده فرد از عقل، آرزوهای او نیز در مسیر هدف متعالی انسان قرار میگیرد.
1.. ألامالی (صدوق)، ص۵۷۸.
2.. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا تَوَجَّهْتَ إِلَی مِنًی فَقُلِ- اللَّهُمَّ إِیَّاکَ أَرْجُو وَ إِیَّاکَ أَدْعُو فَبَلِّغْنِی أَمَلِی وَ أَصْلِحْ لِی عَمَلِی(الکافی، ج۴، ص۴۶۰).
3.. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ سُوقَانِ مِنْ أَسْوَاقِ الْآخِرَةِ وَ الْعَامِلُ بِهِمَا فِی...جِوَارِ اللَّهِ إِنْ أَدْرَکَ مَا یَأْمُلُ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ (همان، ج۴، ص۲۶۱).
4.. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی و لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ علیه السلام... و أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْکَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِم (همان، ج۴، ص۵۸۰).
5.. ر.ک: معانی الأخبار، ص۲۴۵.
6.. الکافی، ج۳، ص۲۵۰.