مخنف بن سلیم، راوی این خبر از ابو ایّوب، آن را به شکل دیگری هم روایت کرده و گفته است ابو ایّوب در صعنما۱ اسب میچراند، ما به سراغش رفتیم و به او گفتیم تو با شمشیرت در کنار رسول خدا صلی الله علیه و اله جنگیدی، اکنون آمدهای و با مسلمانان بجنگی؟ او جواب داد: رسول خدا صلی الله علیه و اله به من فرمان داد با سه گروه بجنگم: ناکثین و قاسطین و مارقین. من هم به خواست خدا با مارقین در سعفات و طرقات و نهراوانات میجنگم، اما نمیدانم آن کجا است.۲
سعید بن جبیر (م46 - 95ق)، تابعی مقتول به دست حجّاج ثقفی (م95ق)، خبر را از عبد الله بن عباس (م68ق) نقل کرده که وی در کنار چاه زمزم سخن میگفت و مردی از حمص شام برخاست و از اعلام برائت شامیان از علی و لعنشان بر ایشان پرسید و او گفت:
۰.... رسول خدا صلی الله علیه و اله در منزل ام سلمه بود که علی علیه السلام میخواست وارد آن خانه شود و به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و اله برسد. در را آهسته کوبید، رسول خدا صلی الله علیه و اله فهمید علی علیه السلام است. فرمود: ام سلمه، برخیز و در را باز کن... ای امّ سلمه، گواه باش که علی با ناکثین و قاسطین و مارقین خواهد جنگید.۳
در این خبر، از جنگ برای تأویل سخنی به میان نیامده، بلکه از جنگهای سهگانه امام علی علیه السلام حرف زده شده است که مربوط به روایت مورد نظر است.
أبو سعید سعد بن مالک خدری (م74ق) _ که بیشترین نقل این خبر با تعبیرهای گوناگون به او منسوب است _ در یک نقل، خبر را این گونه بازتاب داده است:
۰.منتظر رسول خدا صلی الله علیه و اله بودیم که از منزل بیرون آمد، در حالی که بند کفشش بریده شده بود و آن را به سمت علی علیه السلام پرتاب کرد و فرمود: برخی از شما برای تأویل قرآن میجنگند؛ به همانسان که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابو بکر گفت: آن شخص منم؟ پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: نه. عمر اظهار داشت: منم؟ فرمود: کسی است که کفش در دست او است.۴
بیهقی (م458ق) مشابه همین تعبیرها۵ و ابو یعلی (م458ق) آن را با تعبیرهای دیگری
1.. در منابع دیگر، صعنمی و نیز صفینا ذکر شده است.
2.. الکامل، ج۲، ص۱۸۸؛ المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.
3.. المحاسن و المساوی، ص۳۸ – ۴۰.
4.. السنن الکبری، ج۷، ص۴۶۵.
5.. همان، ج۷، ص۴۶۵ - ۴۶۶ (۸۴۸۸)؛ نیز: دلائل النبوّة، ج۶، ص۴۳۶؛ العلل المتناهیة، ج۱، ص۲۴۲.