شش. نفی تأویلهای جاهلانه دین
مجلسی (م1110ق) از کتاب سلیم نقل کرده است که معاویه در سفری به حجّ، با عبدالله بن عباس رو به رو شد و میانشان سخنانی رد و بدل گردید و از جمله، معاویه به عبدالله گفت: ما به منطقههای مختلف بخشنامه کردهایم که از مناقب علی و خاندانش چیزی گفته نشود. بنا بر این، تو هم زبانت را نگهدار و چیزی نگو. ابن عباس گفت: ما را از قرآن خواندن نهی میکنی؟ معاویه پاسخ داد: نه. او گفت: پس، از تأویل آن نهی میکنی؟ معاویه جواب داد: آری. عبدالله گفت: بنا بر این، قرآن بخوانیم، اما از منظور خدا در آن، پرس و جو نکنیم؟ معاویه گفت: آری. عبدالله گفت: از خواندن و عمل کردن به قرآن، کدامیک بر ما واجب است؟ معاویه جواب داد: عمل. ابن عباس به وی گفت: چطور ممکن است به آن عمل کنیم، در حالی که نمیدانیم خداوند از آنچه برای ما فرستاده، چه منظوری داشته است؟ معاویه گفت:
۰.سل عن ذلک من یتأوله علی غیر ما تتأوله أنت و أهل بیتک؛۱
۰.این را از کسی که اهل تأویل است بپرسید؛ غیر از تأویلی که تو و خاندانت میکنید.
این گزاره، نشان میدهد که از یک سو، تأویل از اهمیت زیادی برخوردار بوده، از سوی دیگر، تأویل رسمی، جریان داشت و تأویل دیگری مجاز نبود. به دیگر سخن، «تحریف کلام از مواضع»۲ که در قرآن مطرح شده است، امکان عملی پیدا کرده بود. در مدت یک ربع قرن پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و اله، مسلمانان با تفسیر و تأویل نادرست دین مواجه شده بودند. در چنین وضعیتی، اقدام به تآویل درست، یک وظیفه دینی حتمی به شمار میرفت؛ چنان که از امام صادق علیه السلام نقل است که ایشان اهل بیت و کارکردشان را، از جمله نفی تأویلهای جاهلانه دین معرفی کرده است:
۰.فَإِنَّ فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی کُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا یَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَأْوِیلَ الْجَاهِلِینَ؛۳
۰.در میان ما اهل بیت در هر نسلی افراد عادلی وجود دارد که تحریفِ غلو کنندگان و دستبردِ باطل گرایان و تأویلِ نادانان را، از دین دور میکنند.
1.. بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.
2.. مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ (سوره نساء، ۴۶).
3.. الکافی، ج۱، ص۳۲.