علی إمام زمانهم؟! و متی قاتله الخوارج مدّعین للخلافة؟! و کذا معاویة و عائشة و أنصارها؟!۱
اما همان گونه که نمونههایی از آن آمد، این اتفاق تلخ افتاده بود و شیرازه امور فکری و دینی مختل شده بود و هر کسی به دلخواه هر آنچه میخواست، به دین و قرآن نسبت میداد و یا هر گونه که دلخواهش بود تأویل میکرد.
بر اساس این خبر و قراین حدیثی دیگر، تأویل متن _ که کاربرد فراوانتری دارد _ به معنای یافتن مصداق عینی خارجی و انطباق مفاهیم و آیهها با موارد واقعی گذشته و حال و آینده است. به عبارتی، تأویل متنی همانند قرآن، هر چند گونههای مختلفی دارد، اما دو نوع آن (یافتن باطن و تعیین مصداق) از اهمیتی ویژه برخوردار است و کسی توان آن را دارد که اطلاعات ویژه در این باره داشته باشد؛ به خصوص در تعیین مصداق، چه گزارههای خبری و چه گزارههای انشایی که در حقیقتْ پیادهسازی مفاهیم و عینی و عملیاتی کردن آنها است، ریزبینی و دانش و اطلاعات دقیق و حتی طهارت نفس لازم دارد. با این اوصاف، از جنگ سخن گفتن برای تأویل موجه میشود.
تعیین مصداق یک گزاره تاریخی، تعیین شخص خاص در گزاره مربوط به اشخاص و تعیین حوادث و جایها و... است. و تعیین منظور عملی در انشاها و امر و نهیها _ که باید عینیت پیدا کنند و در مقام عمل اجرا گردند _ از مسائل فردی و جمعی در عرصههای گوناگون فرهنگ و سیاست و اقتصاد و مدیریت و حتی عبادت، همه و همه در این معنا مشترک هستند.
باید اعتراف کرد که تأویل، از بزنگاههای سخت و دشوار تعیین عینی تکلیف است؛ جایی که معمولاً احتمال خطا بسیار است. تعیین نقطه دقیق آنچه باید اتفاق بیفتد، کار دشواری است و به افراد شایسته، نیاز دارد. یک نمونه از عبادتهای رایج در میان مسلمانان شاید بتواند این نکته را روشن نماید. وقتی فرمان نماز و روزه و حجّ و همانند اینها فرود آمد، مخاطبان آیات، چه دریافتی از این فرمانها داشتند؟ آیا خود به راحتی میتوانستند بدانند که چگونه طهارت حاصل کنند و نماز بخوانند و روزه بگیرند و حج بگزارند و زکات بدهند؟ یا کسی که میدانست واقعیت خارجی این فرمانها چیست، تنها رسول خدا صلی الله علیه و اله بود که میتوانست بیاموزاند که مردم چه باید بکنند تا خواست خداوند محقق گردد. از این رو بود که وقتی فرمان جدیدی فرود میآمد، مردم در انتظار توضیح رسول خدا صلی الله علیه و اله بودند.
1.. دلائل الصدق لنهج الحق، ج۳، ص۲۷۹.