پس این احتمال که ضمیر در حدیث به «القرآن» برگردد و مقصودْ تفسیر قرآن توسط پیامبر صلی الله علیه و اله بعد از نزول آیات باشد، بسیار ضعیف و بعید است؛ چرا که هیچ عاقلی حدس نمیزند که پیامبر صلی الله علیه و اله قبل از نزول اصل آیات و ابلاغ آنها به تفسیر آنها پرداخته باشد.
حدیث دیگر در منابع حدیثی اهل تسنّن چنین آمده است
۰.عن عائشة: أنّ النبیّ صلی الله علیه و اله کان لا یفسّر شیئاً من القرآن برأیه الاّ آیاً بعدد، علّمه ایاهنّ جبرئیل علیه السلام؛۱
۰.از عایشه نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و اله از نزد خود قرآن را تفسیر نمیکرد و آیات مشخصی نازل میشد و تفسیر آنها را جبرئیل علیه السلام به آن حضرت میگفت.
پس میتوان گفت طبق آیهای که گذشت،۲ خداوند خود بیان آیات را بر عهده گرفته است.
بنا بر این، روایاتی که مضمون آنها اختصاص داشتن علم به آیات قرآن و تفسیر آنها به پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل بیت گرامیاش علیهم السّلام است، ناظر به این است که این علم الهی از طرف خداوند متعال نزد آنها به ودیعه گذاشته شده است و آنها برای دربرگرفتن این علم و ارائه آن به مردم، از طرف خدای متعال برگزیده شدهاند؛ نه این که خودشان در این زمینه مستقل باشند. این مطلب را میتوان در احادیث بسیاری مشاهده کرد؛ از جمله حدیثی از امام باقر علیه السلام که فرمود:
۰.انّ من علم ما أوتینا تفسیر القرآن و أحکامه.۳
و نیز این که فرمود:
۰.ما یستطیع احدٌ أن یدّعی أنّ عنده جمیع القرآن کلّه ظاهره و باطنه غیر الأوصیاء.۴
تعابیری چون «عیبة علمه»، «وعاء فهمه و حکمته» و «جعل علمه عندنا» نیز _که در احادیث مکرر به کار رفته است _ناظر به همین معنا است.
میتوان گفت متون معتبر حدیثی _که نحوه شکلگیری کتاب امام علی علیه السلام را گزارش میکنند _نیز ناظر به همین معنا هستند و میخواهند بگویند قرآن به طور کامل، همراه تفسیر
1.. مجمع الزوائد، ج۶، ص۳۰۳.
2.. سوره قیامت، آیه ۱۹.
3.. الکافی، ج۱، ص۲۲۹، ح۳.
4.. همان، ج۱، ص۲۲۸، ح۲.