است و امام علیه السلام و مخاطب هر دو از آن آگاهی کامل داشته و با آن مانوس بودهاند و از امور مسلّم و قطعی نزد تمام فرقههای اسلامی به شمار رفته و خود قرآن نیز در این زمینه تحدی نموده است. حال اگر بپذیریم، آیات آن گرفتار تحریف به نقصان شده و مطالبی را که در این سیزده حدیث آمده جزء از دست رفته این آیات تلقی کنیم، با ضمیمه کردن این مطالب به آیات مشاهده میشود که دیگر فصاحت و بلاغت آنها از دست میرود.
7 - 3. فهم مؤلف
هر نویسندهای در گزینش و چینش مطالب خود، دقت کافی مبذول میدارد. در این میان، برخی نویسندگان به دلیل شهرت علمی و دقتهای فراوانْ مشهورتر شدهاند. مرحوم کلینی از مؤلفان زبردستی است که او را به دقت و ضبط ستودهاند.۱ مقدمه عالمانه وی نیز گواه دقت او است. یکی از امتیازات کتاب الکافی _که دقت نظر مؤلف را میرساند _عنوانبندیهای آن و تناسب روایات با عناوین است. اگر ایشان از این احادیث تحریف را فهمیده بود، این احادیث را در بخش کتاب القرآن میآورد، نه در کتاب الحجة.
از آنجا که احادیث مورد بحث را در مباحث در باره قرآن نیاورده، بلکه در مباحث درباره حجّت، آن هم در لا به لای هفتاد و نه حدیث دیگر _که همگی تفسیری محسوب میشوند _آورده است، معلوم میشود که در نظر ایشان نیز این احادیث دال بر تحریف قرآن نبوده، بلکه آنها را روایاتی تفسیری در باره ولایت اهل بیت علیهم السّلام میداند.
نبز بر اساس سبک مؤلف، اگر تلقی وی از این احادیث تحریف قرآن بود، باید عنوانی برای باب بر میگزید که گویای آن باشد؛ در حالی که عنوان باب این است: «باب فیه نکت ونتف من التنزیل فی الولایة». مرحوم ملا محمد صالح مازندرانی در شرح عنوان باب میگوید:
۰.نُکَت جمع نکته است و مقصودْ نکات پنهانی است که از قرآن به دست میآید و دلالت بر ولایت دارد و نُتَف جمع نتفه است و عبارت است از آنچه از آیات نازل شده در باره ولایت انتزاع میشود.۲
8 - 3. فهم علمای بزرگ و شارحین کتاب الکافی
اکثر علمای بزرگ شیعه، به ویژه شارحین کتاب الکافی، در مواجهه با این احادیث،
1.. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۷۷، ش۱۰۲۶.
2.. شرح اصول الکافی، ج۷، ص۵۱.