سبک‌شناسی دعای مکارم الاخلاق - صفحه 11

شده و سپس بر حواس تأثیر می‌گذارد.۱

تضادهای موجود در کلام حضرت زین العابدین بدین ترتیب است: «اسْتَصْلِحْ، فَسَدَ / تَرْفَعْنِی، حَطَطْتَنِی/ نَاقِصَةً، أَتْمَمْتَهَا/ بِغْضَةِ، الْمَحَبَّةَ/ ظِنَّةِ، الثِّقَةَ/ عَدَاوَةِ، الْوَلَایَةَ/ مَرَارَةِ، حَلَاوَةَ/ خَوْفِ، الْأَمَنَةِ / قُدْرَةً، اضْطَهَدَنِی/ حَرَمَنِی، الْبَذْلِ/ قَطَعَ، الصِّلَةِ / الْحَسَنَةَ، السَّیِّئَة/ بَاطِلٍ، حَاضِرٍ/ أَضِلَّنَّ، هِدَایَتِی/ أَفْتَقِرَنَّ، وُسْعِی/ أَمُوتُ، أَحْیَا/ خُذْ، أَبْقِ / فَسَدَ، صَلَاحٌ / الْبَلَاءِ، الْعَافِیَةِ/ الضَّلَالِ، الرَّشَادِ / أَعْطَانِی، مَنَعَنِی/ حَمْدِ، ذَمِّ/ الدُّنْیَا، الْآخِرَة/ الْیَسَارِ، الْإِقْتَارِ/ مُجَامَعَةِ، تَفَرَّقَ/ مُفَارَقَةِ، اجْتَمَعَ/ ضَمِّ، الْفُرْقَةِ / إِفْشَاءِ، سَتْرِ»، هم‌چنین، تقابل موجود در دو عبارت: «وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی» و نیز عبارت: «وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً» باعث ایجاد موسیقی و ایجاد رابطه بین این دو جمله می‌شود. استفاده از این سبک و اسلوب در به کار بردن واژه‌ها، عبارت‌ها و جمله‌ها را زیباتر و دلپذیرتر و ماندگارتر کرده و باعث می‌شود که در ذهن خواننده تأثیرگذارتر باشد.

لایه صرفی

هنگامی که آواها در کنار یک‌دیگر قرار می‌گیرند، واحدهای بزرگ‌تری را تشکیل می‌دهند که به آن واژه اطلاق می‌شود و در زبان شناسی جدید، به آن، ساخت‌شناسی یا ریخت‌شناسی می‌گویند.۲ سبک‌شناسی، به تحلیل ساختار واژه‌ها و وظایف آن در کلام می‌پردازد.

در این جا به نمونه‌هایی از آن در دعای مکارم الاخلاق اشاره می‌کنیم:

اسم فاعل با بیست و چهار مورد، بیشترین فراوانی را در بین مشتقات دارد. این واحد صرفی به دو صورتِ ثلاثی مجرد و یا از ثلاثی مزید در این دعا دیده می‌شود. بر این اساس، واژه‌های«ظَاهِر، بَاطِنَةً، صَالِحٍ، عَائِبَةً، نَاقِصَةً، الظَّالِمِینَ، الصَّالِحِینَ، الْعَارِفَةِ، الرَّاحِمِینَ، الْقَادِرُ، غَائِبٍ، بَاطِلٍ، حَاضِرٍ، هَالِكَةٌ» از ثلاثی مجرد و «الْمُدَارِینَ، الْمُلَابِسِینَ، الْمُتَّقِینَ، مُطِیقٌ، مُصَلٍّ، مُؤْمِنٍ، الْمُسْتَحِقِّ» از ثلاثی مزید ساخته شده است. اسم فاعل _ که گاهی جایگزین فعل می‌شود _ خالی از دلالت زمان است و معنای ثبات و استمرار را تداعی می‌کند؛ مانند واژه «الْقَادِرُ» که در عبارت «أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ

1.. فی النقد الحدیث، ص۱۰۶.

2.. علم اللسان العربی، ص۴۸.

صفحه از 26