جمله دوم، به تبعیت جمله قبل حذف شده است.
گاهی واژه حذف شده، حرف است و گاهی اسم؛ مانند:
۰.وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ... وَ تَرْکِ التَّعْییرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَی غَیرِ الْمُسْتَحِقِّ.۱
در این جا حرف «فی» و واژه «ترک» در عبارت آخرحذف شده است. گاهی حذف به صورت حذف فعل و تضمین معنا و اشاره به آن با آوردن حرف اضافه اختصاصی آن فعل صورت میپذیرد؛ مانند:
۰.أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِكَ.۲
این امر باعث ایجاز و اشاره به معنای دو فعل است. در این جا «أَوْسِعْ»، با حرف اضافه «فِی» متعدی شده است و متضمن معنای «بارک» است؛ یعنی روزی مرا پر برکت کن.۳ در بعضی از جملات نیز موصوف حذف شده است؛ مثلاً آن جا که حضرت زین العابدین علیه السلام میفرماید:
۰.وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْكَی.۴
در این عبارت، موصوف «أَزْكَی» حذف شده و در واقع بوده است: «وفقنی للحالة أو الخصلة أو السیرة التی هی أزکی الحالات أو الخصال أو السیر». عدم بیان موصوف و حذف آن دلیلی است بر بزرگی و فخامت موصوف که با بیان آن، این برداشت میسر نبود و این حذف بلیغتر و زیباتر است. همچنین، حذف حرف در واژههایی مانند: «أَجْرِ، لَا تَدَعْ، أَبْقِ، صُنْ، مُصَلٍّ» دیده میشود.
لایه معنایی
لایه معنایی سطحی موازی با سطوح گذشته است که با ویژگیهای آوایی و ساختهای جانشینی و همنشینی ارتباط پیدا میکند. این سطح به بررسی رابطه میان لفظ و معنا، و ساختار کلمه و مفهوم آن میپردازد تا ارزش سبکشناسی پدیدهها را نمایان سازد.
دلالتهای معنایی از دو دیدگاهِ دلالتهای ساده یا لغوی و دلالتهای پیچیده یا
1.. همان، ۱۳۵.
2.. همان، ۱۳۳.
3.. ریاض السالکین، ج۳، ص۳۱۱.
4.. صحیفة سجادیه، ص۱۳۶: و به روشی که پاکیزه ترین روشها است، توفیقم ده.