طلب بزرگی و اجلال است. پس این دو واژه، به درستی، مقابل هم قرار گرفتهاند و واژههای مترادف به جای یکدیگر واقع نشدهاند.
«محبت» هم به میل باطنی فرد و دوستی با دیگری است که از حکمت سرچشمه گرفته باشد؛ یعنی کسی را به دلیلی دوست داشتن، ولی «مودت» فقط به میل باطنی گفته میشود.۱ این محبت و دوستی به دلیل نیازی ندارد؛ همان طور که در قرآن در باره همسران آمده است:
۰.«وَ جعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً و رَحْمَةً»؛۲
۰.بین شما عشق و محبتی قرار داد.
گاهی انتخاب یک واژه از بین چند واژه مترادف میتواند دلیل آوایی داشته باشد؛ برای نمونه، امام علیه السلام در بند هشتم میفرمایند:
۰.هَبْ لِی مَكْراً عَلَی مَنْ كَایَدَنِی.۳
«مکر» و «کید» به یک معنا است، ولی «کید» قویتر از «مکر» و بار منفیاش بیشتراست. در باره این که چرا مکر در مکان اسم و کید در مکان فعل واقع شده و صورت دیگری ندارد، باید گفت که انتخاب واژه مکر شاید به دلیل ایجاد هماهنگی بیشتر بین این واژه و کلمه «ظفر» است که در عبارت قبل آمده است. انتخاب فعل «کایدنی» هم دلیل آوایی دارد و برای حفظ موسیقی و آهنگ موجود میان این واژه و واژه قبلی، یعنی «عاندنی» است؛ زیرا اگر از ریشه «مکر» استفاده میشد، ضمن این که باب مفاعله این فعل، معنای مورد نظر را نمی رساند، اشکال دیگرش این بود که این فعل متعدی به نفسه نیست و با حرف اضافه «باء» متعدی میشود و هماهنگی و یکنواختی جملات از بین میرفت.
حضرت زین العابدین علیه السلام در بند دهم، از خداوند توفیق میطلبد که بتواند آتش فتنه را خاموش کند. در «إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ»، «إِطْفَاءِ» به معنای خاموش کردن آتش است و «إِخماد» هم به همین معنا است، ولی «إِخماد» در باره آتشهای بزرگ است و «اطفاء» در باره آتش کوچک و بزرگ.۴ حضرت علیه السلام با انتخاب واژه «اطفاء» این نکته را متذکر میگردد که خداوند توفیق از بین بردن هر فتنهای را به او بدهد؛ چه بزرگ و چه کوچک.
1.. همان، ۱۱۶.
2.. سوره روم، آیه ۲۱.
3.. صحیفة سجادیه، ص۱۳۴: و به من در باره آن که حیله کند، مکر و فریبی ده.
4.. الفروق فی اللغة، ص۲۹۷.