از جمله این تصویرگریها، صورت ایجاد شده در قالب تشبیه است. از جمله این تشبیهات _ که نوعی هنجار شکنی معنایی نیز در آن نمایان است _ از سویی، تشبیه عمر به لباس کار و از سوی دیگر، به چراگاه شیطان است:
۰.و عَمِّرْنی ما كانَ عُمْری بِذْلَةً فی طاعَتِكَ، فَاِذا كانَ عُمْری مَرْتَعاً لِلشَّیْطانِ فَاقْبِضْنی اِلَیْكَ.۱
او در تصویر اول، عمری را که در راه اطاعت خدا سپری میشود، به لباس کار تشبیه کرده که در این راه پوسیده شده و پاره میگردد؛ یعنی همواره عمر خود را صرف اطاعت از خدا کنم. سپس از این معنا رویگردان شده، از خدا میطلبد که عمرش در راه پیروی از شیطان سپری نشود و میگوید اگر قرار است که عمر من چراگاه شیطان شود و او مانند حیوان، خودسرانه بچرد و مرا گمراه سازد، مرا به سوی خویش فرا خوان. این دو تصویر حکایت از دقت در عمل و اطاعت دارد؛ زیرا عمری که در راه خدا صرف نشود، بیفایده است.
استعاره نیز جایگاه مهمی در تصویرگری دارد. گاهی این تصویر فنی با تضاد همراه میشود و شاهد استعاره متضاد هستیم؛ مانند سخن حضرت که میفرماید:
۰.[اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ و الِ مُحَمّدٍ، و ابْدِلْنِی مِنْ] مَرَارَةِ خَوْفِ الظّالِمِینَ حَلَاوَةَ الْأَمَنَةِ.۲
در این تصویرسازی حسی استعاره سبب پیوند میان ترس و تلخی، و امنیت و شیرینی است که در اولی، ناگوار بودن و در دومی، گوارایی و لذت عامل پیوند است. این تصویر فنی به کمک تضاد میان واژهها به صورت تقابل استعارهای دیده میشود.
امام همچنین با به عاریت گرفتن واژه فارسی «تاج»، دست به استعارهای دیگر میزند و میگوید:
۰.اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ و الِهِ، وَ تَوّجْنِی بِالْكِفَایَةِ.۳
او برای بیان نهایت بزرگی و تکریم، به بالاترین نماد آن، یعنی تاج گذاری اشاره میکند. البته امام علیه السلام نه تاجی از جواهر، بلکه تاجی از لیاقت و شایستگی برای عبادت را طالب است.
1.. صحیفة سجادیه، ص۱۳۴: تا زمانی که عمرم مانند لباس کار در راه اطاعت تو استفاده میشود، به من عمر ده، و آن هنگام که چراگاه شیطان شد، مرا به سوی خود فرا خوان.
2.. صحیفة سجادیه، ص۱۳۵.
3.. همان، ص۱۳۸.