هستند۱ _ نقل نشده است. برجستهنمایی عدم گزارش این روایت در این دو مصدر مهم حدیثی اهل سنّت و تحلیل دقیق رجالی دلیل آن، نکته مهمی است که چنین پژوهشهایی آن را اقتضا دارد و محقق باید بدان توجه جدی نماید.
سه) در نقل سنن ابی داود، طریق روایت نوفلی به دوران معاویه ارجاع داده شده۲ و اثری از یادکرد آن در دوران ابو بکر، عمر و عثمان وجود ندارد. چه بسا اگر صدور این خبر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دوران خلفای سه گانه شهرت داشت، به احتمال نزدیک به قطع در توجیه عملکرد اجتماعی و تثبیت موقعیت سیاسی خود بدان استناد میکردند. فقدان استناد خلفا به این متن و آسیبهای جدی اسنادی آن و شیوع نقل آن از دوران معاویه زمینههای تردید جدی را در جعل آن ایجاد میکند.
چهار) روایت سعید بن زید نوفلی از لحاظ متنی و دلالت محتوایی نیز دچار آسیبهایی است که جعلی بودن آن را تقویت مینماید. گوناگونی متن، به همراه اختلافات محتوایی نسخههای آن با همدیگر این روایت را در شمار ردیف احادیث غریب المتن، مضطرب، مزید و مطروح قرار میدهد؛ نمونههایی از این اختلاف در متن روایت نوفلی عبارت است از:
الف) فضاسازی غیر واقعی زمینه نقل
بنا بر نقل سنن ابی داود، نحوه شروع جلسه نقل نوفلی، نامعلوم بودن سخنران، انتخاب سعید از بین مردم، طفره رفتن سعید از پاسخ و تأمّل سعید در گفتن آخرین نفر،۳ حاکی از اضطرابی آشکار در گزارش فضای نقل این روایت بوده و به شبیهسازی هوشمندانه فضای از سوی خود راوی شبیهتر است تا فضای واقعی نقل آن.
ب) تعارض درونی و بیرونی
جالبْ آن که در نسخه دیگر این روایت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دهمین نفر بیان شده است: «کان رسول الله عاشر عشرة»،۴ که با نسخه قبلی _ که وی اولین نفر از عشره مبشره بود _ در تعارضی آشکار است؛ تفاوت در شأن رتبی اولین و آخرین بسی روشن است و معلوم نیست چرا در یک نسخه، ایشان اول بوده و در نسخه دیگر به آخر فهرست انتقال یافته است که از آن به
1.. شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۴؛ طبقات المحدّثین بأصبهان، ج۱ ص۶۵.
2.. سنن ابی داود، ج۴ ص۲۱۲ - ۲۱۱. گویا مراد نویسنده این است که نقل عشره مبشره بر پایه نقل ابوداود از دوره معاویه شیوع یافته است.
3.. همان.
4.. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۸.