خود را سست ساخته است.
مفاد بسیاری از روایات اهل بیت علیهم السلام، تأکید بر توان عقل در شناخت خوب و بد و اعتبار مطلق این شناخت است. یکی از صریحترین عباراتی که در سخنان آن بزرگواران در این زمینه وجود دارد، حدیث ۳۵ کتاب عقل و جهل است. در بخشی از این کلام روشنگر، از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
۰.إِنَّ أَوَّلَ الْأُمُورِ وَ مَبْدَأَهَا وَ قُوَّتَهَا وَ عِمَارَتَهَا، الَّتِی لَاینْتَفِعُ شَیءٌ إِلَّا بِهِ، الْعَقْلُ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ زِینَةً لِخَلْقِهِ وَ نُوراً لَهُمْ، فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ، وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ [...] وَ عَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِیحِ.۱
آن حضرت علیه السلام، در این عبارت و بخشهای دیگری که پس از آن آمده است، اعتبار و جایگاه عقل را تا آن جا بزرگ و بنیادین اعلام میکنند که همه امور، حتی موضوع خداشناسی و دیگر مسائل دینی را در بر میگیرد. ایشان آشکارا بیان میکنند که راه شناخت خوب و بد، عقل است و درستی یا نادرستی اصل دین را نیز باید با تفکر و اندیشه تشخیص داد. پس از این تشخیص است که میتوان به آموزههای دین اعتماد کرد و به دستوراتی که فلسفه و فایده آن برای عقل روشن نیست نیز تن داد. اما اگر اعتماد به دین و انجام مناسک دینی بدون اندیشه و پشتوانه عقلانی باشد، همه تلاشها و عبادتها بیارزش و فاقد هر گونه اثربخشی خواهد بود.
تأیید ارزش و اعتبار دریافتهای مستقل خرد و اندیشه انسانی، مساوی است با پذیرش اجمالی اخلاق مستقل از دین و به رسمیت شناختن ارزشهایی فرا دینی. بر این اساس، ارزشهایی چون انصاف، عدالت، ایثار، احسان، صداقت و مانند آن _ که همه انسانها با هر سلیقه و مرامی درستی و ارزشمندی آنها را درک میکنند _ جدای از دین و مقدم بر آن اعتبار دارند. تا این بخش از مطلب به حدی روشن است که مجال چندانی برای مخالفت باقی نمیگذارد، ولی وقتی نوبت به تبیین این تقدم رتبی و تعریف مرزهای آن میرسد، تفاوت نگاهها در میزان پایبندی به لوازم این اصل منطقی آشکار میشود. در این جا این پرسش مطرح است که اعتبار مستقل ارزشهای انسانی و مقدم بودن اخلاق بر دین تا کجا میتواند آثار عملی خود را در پذیرش یا رد ظواهر دین آشکار سازد؟ آیا بر پایه این اصل میتوان احکام و قوانین دین را به محک اخلاق مستقل انسانی سپرد و هر حکم ناسازگار با