ارزشهایی چون عدالت را نفی یا انتسابش را به دین انکار کرد؟
با آن که شیعیان حسن و قبح ذاتی افعال را میپذیرند، اما پاسخ دانشمندان شیعه به این پرسش یکسان نیست. پاسخ اخباریان به این پرسش بسیار قاطع و روشن است. آنها بدون هیچ پردهپوشی، عقل انسان را در برابر آموزههای دین بیارزش، خطاکار و ناتوان اعلام میکنند و معتقدند تنها اندیشهای را میتوان پذیرفت که ماده و صورتش به تأیید معصومان علیهم السلام رسیده باشد.۱ بسیاری از دانشمندانی که مبانی اخباریگری را نپذیرفته و انتقاداتی جدی به آن وارد ساختهاند نیز در این موضوع جانب احتیاط را میگیرند و انتقاد عقلی و اخلاقی نسبت به ظواهر متون دینی را بیادبی و جرأت در برابر فرامین خداوند و پیشوایان معصوم علیهم السلام میدانند. یکی از مهمترین توجیهات این گروه برای صرف نظر کردن از یافتههای همان منبعی که پیشتر اعتبار آن را پذیرفته بودند، این است که چه بسا بدیهیات عقل با بدیهیات وهم یا خواستههای نفسانی آمیخته میشود و راهی برای تشخیص آنها از یکدیگر وجود ندارد.۲
برخی دیگر از دانشمندان شریعتمدار، نه تنها معرفت عقلی را به صورت کامل به رسمیت میشناسند، بلکه عقل را منبع و مصباح دین اعلام میکنند و آنچه را که عقل به صورت مستقل تشخیص میدهد، به عنوان مخصص لبی در برداشت از ظواهر متون دینی مؤثر میدانند. با این حال، وقتی سخن از مقایسه میان دو حجت ظاهر و باطن الهی به میان میآید، این بزرگان نیز جانب وحی را میگیرند و میگویند: وحی فایق بر عقل و عقل ناظر بر وحی است. بر همین اساس، در این جا دیگر منبع و مصباح بودن را تعابیری مناسب نمیدانند و از تعبیر مفتاح برای عقل استفاده میکنند؛ چرا که معتقدند عقل تنها مانند یک کلید برای باز کردن درهای رسیدن به احکام الهی عمل میکند، ولی خود بر روی در باقی میماند و داخل این اتاق نقشی ندارد؛ زیرا اسرار آن احکام مربوط به عالم غیب است. از این رو، مخالف نبودن آن احکام با یافتههای عقل کافی است و امکان دریافت موافقت آن با جزئیات احکام از عهده عقل خارج است.۳
اگر چه دیدگاه اخیر اهتمام ویژهای نسبت به اعتبار و جایگاه عقل نشان میدهد، ولی به نظر میرسد همچنان با لوازم استدلالهایی که بیان شد و تأکید متون اسلامی نسبت به
1.. الفوائد المدنیة، ص۱۲۸.
2.. به عنوان نمونه، ر.ک: بحار الانوار، ج۵۴، ص۳۰۶.
3.. شریعت در آیینۀ معرفت، ص۲۱۲ - ۲۱۴.