عقل و گزارههای اخلاقیِ آن است که مقدم میشود و ما را به تجدید نظر در فهم خود از دلیل دینی وامیدارد. از این رو، اگر تأویل آیات قرآن و متون دینی را روا میدانیم، باید آن را تأویل کنیم و اگر مبنای تأویل را نمیپذیریم، در معنای آن دلیل متوقف شویم و علمش را به اهلش بازگردانیم.
به عنوان مثال، در جایی که عقل انسان، کاری را ناعادلانه و خلاف انصاف بداند، حتی اگر دلیل قطعی دینی انجام آن را واجب بشمارد، نمیتوان چنین فرمانی را به دین نسبت داد؛ زیرا یقین داریم که دین هرگز دستوری بر خلاف عقل صادر نمیکند. از این رو، آن دلیل را تأویل میکنیم و مقصود دیگری را از سخن شارع به دست میآوریم، یا در مفهوم آن دلیل متوقف میشویم؛ همان گونه که وقتی در آیات قرآن، با صراحت از قرار گرفتن خداوند بر عرش و کرسی و مانند آن سخن گفته میشود، به دلیل حکم عقل بر جسمانی نبودن خداوند، در مبنای تأویل، بدون هیچ نگرانی و دغدغهای برای این آیات، معنایی متفاوت از ظاهر آنها بیان میکنیم و در سایر مبانی، با متشابه دانستن آیه، به ظاهر آن پایبند نمیمانیم.
حتی اگر تأویل متون دینی را جایز بدانیم، در شرایطی که تشخیص روشن عقلانی با دلیل قطعی وحیانی تعارض یافته و امکان فهم مقصودی متفاوت از آن وجود نداشته باشد، از یک سو، اگر عقل را تخطئه کنیم، بنیاد و اساس همه ادراکات خود و حتی اصل حقانیت دین را بر باد دادهایم و از سوی دیگر، اگر به خداوند و فرستادگان او نسبت خطا بدهیم، گذشته از آن که حکم عقل بر عصمت آنها را نادیده گرفتهایم، حرمت و تقدس برترین حقایق هستی را پاس نداشتهایم. در این میان، تنها راهی که باقی میماند، توقف است و ناچاریم بر عجز خود در شناخت راز این تعارض اعتراف کرده و علمش را به اهلش رد کنیم. با این وجود، اصل تقدم عقل بر دین، در این جا نیز تکلیف ما را مشخص کرده است و وظیفه ما را عمل به آن چیزی میداند که حکم عقل است و نه آن چه که از دلیل دینی برداشت میشود. این شیوه، علاوه بر مقتضای روش عقلانی، مورد رضایت و تأکید خود دین است.
یکی از احادیثی که به روشنی، این مطلب را تأیید میکند، حدیث نخست از باب ۱۰۲ کتاب الحجة الکافی است. در این حدیث نورانی _ که مضمون آن در احادیث فراوان دیگری در منابع حدیثی وارد شده است _ امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکنند که آن حضرت فرمود:
۰.إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا یؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَک مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ