جایگاه و رابطه اخلاق و دین در «اصول الکافی» - صفحه 66

امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ، فَمَا ورَدَ عَلَیکمْ مِنْ حَدِیثِ آلِ مُحَمَّدٍ فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُکمْ و عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ و مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُکمْ و أَنْکرْتُمُوهُ، فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ و إِلَی الرَّسُولِ و إِلَی الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّمَا الْهَالِک أَنْ یحَدَّثَ أَحَدُکمْ بِشَی‌ءٍ مِنْهُ لَایحْتَمِلُهُ، فَیقُولَ: و اللَّهِ مَا کانَ هذَا، وَ اللَّهِ مَا کانَ هذَا؛ و الْإِنْکارُ هُوَ الْکفْرُ.۱

در این حدیث نورانی دو نکته مهم بیان شده است: یکی این که اگر مطلبی را در دلایل دینی برخلاف وجدان و درک درونی خود یافتیم، حق نداریم آن را انکار کنیم و نادرست بشماریم؛ چرا که این کار به معنای انکار حقانیت دین و کفر ورزیدن به آموزه‌های آن است. نکته مهم دیگری که در این حدیث وجود دارد، این است که تسلیم بودن در برابر دلایل دینی هرگز به معنای سرکوب عقل و وجدان و بی‌اعتنایی نسبت به یافته‌های شخصی نیست. از این رو، در این ‌گونه احادیث، پیشوایان دین، تشخیص و برداشت‌های عقلی را نیز به رسمیت شناخته‌اند و حتی در جایی که این تشخیص بر خلاف دستورات و احادیث خودشان باشد، باز هم به مردود بودن آن حکم نداده‌اند.

علاوه بر آن، از این بیان روشن این گونه برداشت می‌شود که آموزه‌های دینی دارای درجات گوناگون و لایه‌های عمیق‌تری است که درک و تحمل آن برای همگان مقدور نیست. از این رو، اگر کسی با حدیثی مواجه شود که محتوای آن با آن چه عقلش درک می‌کند، منافات داشته باشد، نباید بر خلاف فهم خود عمل کند؛ بلکه طبق این نقل، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید در این گونه موارد توقف کنید و علم آن را به اهلش ارجاع دهید. مفهوم توقف و ارجاع علم به خدا و رسول و پیشوایان دین، چیزی جز این نیست که در این شرایط نباید به آن حدیث عمل کرد و باید منتظر ماند تا آنان که معنای واقعی حدیث و راز متعارض نبودن آن معنا را با عقل می‌دانند، این ابهام را برطرف سازند. در این شرایط، تنها توقعی که از هر انسان مؤمن وجود دارد، این است که حقیقتی را که پیش از این در باره حقانیت و عصمت وحی دریافته بود، زیر پا نگذارد و هر چیزی را که نفهمید، بی‌پروا انکار نکند. اما از هیچ ‌کس انتظار نمی‌رود عقلش را حتی برای عمل به دین زیر پا بگذارد.

نکته مهمی که در این زمینه نباید مورد غفلت قرار گیرد، این است که میان آن چه عقل فلسفه آن را نمی‌داند با مسائلی که غیر منطقی و ضد اخلاقی بودنشان را می‌فهمد، تفاوت وجود دارد؛ همان گونه که پیش از این نیز بیان شد، تقدم همیشگی عقل بر دین، هرگز به این معنا نیست که عقل نیازی به آگاهی و خبرهای غیبی دین ندارد. عقل آدمی به وضوح در

1.. همان، ج۲، ص۳۳۱.

صفحه از 74