مییابد که بسیاری از حقایق غیبیِ گذشته و آینده و رموز سعادت را باید از دین جویا شود. از این رو، ضمن اعتراف به کاملتر بودن آموزههای دین نسبت به آنچه خود میفهمد، در این گونه مسائل هیچ ادعایی ندارد و یه طور کامل تسلیم وحی و شریعت است.
معنای تقدم مطلق عقل، این است که این تسلیم نه از سر نقصان و خطاپذیری عقل، بلکه ناشی از کمال و حقطلبی این نیروی ادراک و نشانه فرمانروایی و حاکمیت او بر سرزمین وجود آدمی است. از این رو، این عقل است که تعیین میکند تا کجا باید تابع دستور دین بود و در کجا باید توقف کرد. بر همین اساس، نه تنها اموری چون قیاس در احکام شرعی یا تلاش برای شناخت کنه ذات خدا یا ژرفنگری در حقیقت امامت را نمیتوان به حساب جانبداری از عقل گذاشت، بلکه عقل آدمی به صورت مستقل نابخردانه بودن این تلاشها را درک و تبیین میکند.
از آن چه گذشت، علاوه بر اثبات اصل تقدم عقل و اخلاق بر دین، نادرستی دیدگاههایی چون عقلگریز دانستن برخی از گزارههای دینی یا انسانی شمردن شناخت عقلانی در برابر الهی خواندن شناخت وحیانی نیز آشکار شد؛ زیرا دانستیم که با توجه به جایگاه بالا و تسلط کامل عقل بر همه گزارههای دینی، هیچ بخشی از دین را نمیتوان خارج از دایره قضاوت و تشخیص عقل در نظر گرفت. همان گونه که معلوم شد، عقل نیز مانند وحی، حجتی الهی است و به همان میزان، انسان را در برابر خداوند متعال مسئول قرار میدهد. این نکته در برخی از احادیث کتاب عقل و جهل الکافی به روشنی مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از این احادیث، روایت سی و پنجم این کتاب است که پیشتر بخشهایی از صدر آن را _ که بر حجیت و نقش عقل در تشخیص حقایق دلالت داشت _ نقل کردیم. بر اساس این روایت، پس از آن که امام صادق علیه السلام بر اهمیت و واقعنمایی عقل تأکید میکنند، فردی از ایشان میپرسد: با این حساب آیا انسانها باید به عقل خود اکتفا کنند؟ ایشان در پاسخ میفرمایند:
۰.إِنَّ الْعَاقِلَ لِدَلَالَةِ عَقْلِهِ _ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ قِوَامَهُ وَ زِینَتَهُ وَ هِدَایتَهُ _ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ، وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّهُ وَ عَلِمَ أَنَّ لِخَالِقِهِ مَحَبَّةً وَ أَنَّ لَهُ کرَاهِیةً وَ أَنَّ لَهُ طَاعَةً وَ أَنَّ لَهُ مَعْصِیةً، فَلَمْ یجِدْ عَقْلَهُ یدُلُّهُ عَلی ذلِک وَ عَلِمَ أَنَّهُ لَایوصَلُ إِلَیهِ إِلَّا بِالْعِلْمِ وَ طَلَبِهِ وَ أَنَّهُ لَا ینْتَفِعُ بِعَقْلِهِ إِنْ لَمْ یصِبْ ذلِک بِعِلْمِهِ، فَوَجَبَ عَلَی الْعَاقِلِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْأَدَبِ الَّذِی لَا قِوَامَ لَهُ إِلَّا بِهِ.۱