در این بیان نورانی، آن حضرت از ضرورت پیگیری و شناخت دستورات خداوند به عنوان حکم مستقیم و صریح عقل یاد کردهاند و از آن جا که انسان بدون بهرهگیری از تعالیم وحیانی راهی برای شناخت این دستورات ندارد، پیگیری این موضوع را طلب علم و ادب دانستهاند. با این نگاه، اگر کسی همین مقدار از حقیقت را درک کرده باشد، جدایی و تفکیک میان عقل و دین برای او بیمفهوم است. بر همین اساس است که در حدیث ششم کتاب عقل و جهل، امام صادق علیه السلام دینداری را معادل خردمندی دانستهاند. تعبیر آن حضرت در این باره چنین است:
۰.مَنْ کانَ عَاقِلًا، کانَ لَهُ دِینٌ، وَ مَنْ کانَ لَهُ دِینٌ، دَخَلَ الْجَنَّةَ.۱
پشتیبانی دین از اخلاق
همان گونه که پیش از این گذشت، رابطه مستحکم ادیان الهی با اخلاق و نقش بیبدیل تعالیم انبیا در گسترش ارزشهای اخلاقی آشکارتر از آن است که نیازی به توضیح و بیان داشته باشد. با این حال، تحلیل این رابطه برای شناخت بهتر جایگاه اخلاق در منظومه معارف اسلامی بسیار مفید است؛ چرا که با تبیین این رابطه مشخص میشود دین هدفی جز پشتیبانی و تقویت اخلاق ندارد و شیوه این پشتیبانی نیز آشکار میگردد.
یکی از مهمترین خدمات و پشتیبانیهای دین نسبت به اخلاق، ایجاد انگیزه و ضمانتهای قوی برای پایبندی انسان به ارزشهای اخلاقی است. اگر چه عقل آدمی به تنهایی اصول ارزشهای اخلاقی را میفهمد، ولی اکثر مردم وقتی همین اصول را از زبان پیامآوران آسمان و آمیخته با ارزشها و آموزههای دینی دریافت میکنند، با اطمینان بیشتری بر آنها پای میفشارند و با اتکا بر پاداشها و عقابهای وعده داده شده در ادیان، انگیزه بالاتری برای اخلاقی زیستن به دست میآورند.
مروری گذرا بر احادیث کتاب ایمان و کفر کافی نشان میدهد که اهتمام و توجه آیین آسمانی اسلام نسبت به اخلاق، بسیار فراتر از حد انتظار است. اگر در آموزهها و تعالیم اسلامی توصیههایی کلی در زمینه ضرورت رعایت ارزشهای اخلاقی وجود داشت و پیروان خود را در کنار دعوت به عبادت خداوند، به اخلاق نیکو نیز فرا میخوانْد و پاداشها و عقابهایی اخروی را برای مسائل اخلاقی در نظر میگرفت، همین مقدار کافی بود تا