انتظاری را که از دین برای پشتیبانی از اخلاق داریم، برآورده شده بدانیم؛ اما تعابیر و تأکیدهایی که پیشوایان معصوم دین علیهم السلام در این باره داشتهاند، به گونهای است که مخاطب را به این نتیجه میرساند که گویا این آیین، هدف و آموزهای جز اخلاق ندارد.
مرحوم کلینی مجموعهای از این احادیث را در باب ۴۹ کتاب ایمان و کفر با عنوان «باب حسن الخلق» و باب ۱۲۹ این کتاب با عنوان «باب سوء الخلق» در کنار هم قرار داده است. پیام اصلی اکثر احادیث دو باب یاد شده این است که در میان دستورات و ارزشهای دینی هیچ موضوعی مهمتر از اخلاق نیکو نیست؛ به عنوان نمونه، در نخستین حدیث باب ۴۹، امام باقر علیه السلام اخلاق را به عنوان شاخص ارزیابی ایمان معرفی کرده و فرموده است:
۰.إِنَّ أَکمَلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً.۱
نکته بسیار مهمی که در این گونه احادیث وجود دارد، این است که اندازهگیری شدت و ضعف ایمان با شاخص اخلاق، مفهوم و تعریف دینداری را از جنبههایی چون اعتقاد، عبادات و مناسک، به سوی مسائل اخلاقی متحول میسازد. بر همین اساس، در دومین حدیث این باب، اهمیت بیشتر اخلاق نسبت به سایر امور دینی، با نشان دادن تأثیر آن در ترازوی سنجش حقایق هستی بیان شده است. مطابق این نقل، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:
۰.مَا یوضَعُ فِی مِیزَانِ امْرِئٍ یوْمَ الْقِیامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُق.۲
دستیابی به درجات و کمالات معنوی از طریق اخلاق و بدون تکیه بر مناسک، تنها در صورتی قابل توجیه است که معتقد باشیم خوشاخلاقی میتواند کوتاهی در عبادت و آسیبهای ناشی از گناه را نیز جبران کند. پیشوایان مکتب اخلاقی اسلام از بیان این مطلب نیز ابایی نداشتهاند و با صراحت اعلام کردهاند اخلاق، کاستیهای عبادت و آسیبهای گناهان مرتبط با سایر دستورات دینی را جبران میکند. روایات سوم، نهم و چهاردهم این باب به صراحت بر این نکته تأکید دارد. در حدیث سوم از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
۰.أَرْبَعٌ مَنْ کنَّ فِیهِ کمَلَ إِیمَانُهُ، وَ إِنْ کانَ مِنْ قَرْنِه إِلی قَدَمِهِ ذُنُوبا لَمْینْقُصْهُ ذلِک. قَالَ: وَ هُوَ: الصِّدْقُ، وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ، وَ الْحَیاءُ، وَ حُسْنُ الْخُلُقِ.۳