کتاب به موضوع مذمت دنیا و زهد در آن اختصاص دارد و ۲۵ حدیث تأثیرگذار را در این زمینه در خود جای داده که در بخشی از آنها به نقش زهد در تقویت اخلاق اشاره شده است. ابواب ۶۲ تا ۶۴ نیز به عنوان مکمل این مجموعه به موضوعاتی چون کفاف و قناعت پرداخته است.
الگوسازی و ارائه نمونههای موفق اخلاقی، تعدیل غرایز از طریق وضع قوانین و مقررات شرعی، اصلاح نگاه انسان به خود و هستی، ترویج علم و آگاهی، معرفی خداوند به عنوان ناظر و مراقبی همیشگی و نمونههای دیگری از این دست را نیز میتوان به عنوان پشتیبانیهای غیر مستقیم و بسیار مؤثر دین برای اخلاق برشمرد که هر یک به صورت جداگانه قابل بحث و بررسی است.
برداشتی نادرست از اخلاق اسلامی
بسیاری از پیروان ادیان الهی نقش دیگری را نیز برای دین در قبال اخلاق در نظر گرفتهاند. آنها معتقدند با توجه به محدودیت شناخت عقل نسبت به خوبیها و بدیها و ناآگاهی انسان نسبت به بسیاری از حقایق هستی، و از سوی دیگر، با توجه به آگاهی کامل و گسترده دین نسبت به همه مصالح و مفاسد، دین میتواند الهامبخش برخی از ارزشهای اخلاقی باشد.۱ به عنوان مثال، یکی از مصادیقی که برای ارزشآفرینیِ اخلاقیِ دین ذکر میشود، این است که چه بسا خِرد بر اثر کوتاهی دید نتواند زشتی رفتاری چون رباخواری را درک کند و آن را با داد و ستد یکسان ببیند؛ ولی وحی از افقی برتر این یکساننگری را رد میکند.۲ مثال دیگری که در این زمینه مطرح میشود، این است که شاید عقل تفاوتی میان رابطه جنسی مشروع و غیر مشروع در جایی که دو فرد عاقل و بالغ، با رضایت به آن تن دهند، احساس نکند، ولی شرع یکی را نیکو و بسیار مستحب و دیگری را حرام و گناهی بزرگ میداند. بر همین اساس است که بسیاری تصور میکنند اخلاق دینی یا اسلامی به معنای اخلاقی است که ارزشهای خود را از منبع وحی دریافت میکند و در رتبهای بالاتر از اخلاق فطری و عقلانی قرار دارد.
اما توجه به آنچه در باره تقدم اخلاق بر دین بیان شد و دقت در حدود و مرزهای میان اخلاق و فقه، نادرستی این دیدگاه را آشکار میسازد. اگر چه تردیدی نداریم که بسیاری از
1.. به عنوان نمونه، ر.ک: «رابطه دین و اخلاق (۳) پرورش فضائل و تعدیل غرائز پشتوانه اجرایی ارزشها»، شماره ۳۱.
2.. همان.