الگوی نظری تنظیم رغبت بر اساس مفهوم زهد اسلامی - صفحه 81

الاخرة»۱ یا «یا عیسی! ازهد فی الفانی المنقطع»۲ و هم‌چنین، می‌توان به حدیث: «... فَازهَدوا فیما یفنی، وَ ارغَبوا فیما یبقی»،۳ استناد نمود. در روایت نخست، از مؤمنان خواسته می‌شود که نسبت به دنیا بی‌رغبتی و نسبت به آخرت تمایل نشان دهند در روایت دوم و سوم، بدون اشاره مستقیم به واژه دنیا، خواسته می‌شود تا نسبت به آن چیزی که از بین می‌رود و موقت است، رغبت نشان داده نشود. در هر سه روایت، موضوع رغبت، دنیا قرار داده شده است. مشابه این روایات در بین متون اسلامی وجود دارد.

تقابل «رغبت _ بی‌رغبتی» مستلزم تنظیم رغبت

در بسیاری از متون اسلامی توصیه به بی‌رغبتی به دنیا در کنار توصیه به رغبت به آخرت قرار داده شده است.

ممکن است این سؤال پیش بیاید که فلسفه این نوع گزاره‌های دو وجهی چیست؟ مگر بدون رغبت به موضوعات دنیایی امکان حرکت و زیست وجود دارد؟ انسان نمی‌تواند تهی از رغبت شود.۴

اگر منظور از بی‌رغبتی را ظاهر این واژه بگیریم و فردی بخواهد به صورت کامل آن را پیاده کند، باید از خود سلب حیات کند و این نیز بدون شک، غیر منطقی است. پس باید هدف دین از این آموزه چیز دیگری باشد. با مراجعه به متون دیگر اسلامی متوجه می‌شویم که منظور این متون، آن است که به امور دنیایی به صورت مستقل رغبت نشان ندهید، بلکه اگر به صورت وسیله‌ای، ابزاری و مقدمه‌ای باشد، اشکال ندارد؛ یعنی اگر امور دنیایی به عنوان مقدمه‌ای برای رسیدن به آخرت و ارزش‌های والای انسانی باشد، هیچ اشکالی در آن نیست. ممکن است در تعابیری که از دنیا به عنوان گذرگاه و پل یاد شده نیز همین مفهومْ مورد نظر باشد؛ یعنی دنیا گذرگاهی برای رسیدن به آخرت است. رغبت به یک گذرگاه، به صورت مستقل و بدون توجه به حیثیت گذرگاهی آن، مقبول نیست.

اما گروهی از مسلمانان، معنای زهد را برابر با بی‌رغبتی و ترک دنیا دانسته‌اند و در عمل نیز برخی از آنها خانه و خانواده خود را ترک کرده و به بیابان‌ها رفتند؛۵ در حالی که این مسأله

1.. همان، ج۲، ص۱۳۱.

2.. همان، ج۸، ص۱۳۱؛ الأمالی للصدوق، ص۶۰۹.

3.. التوحید، ص۳۷۸.

4.. انگیزش و هیجان، ص۳۳۴

5.. اشاره به قضیه عثمان بن مظعون در زمان پیامبر اکرم(.

صفحه از 90