تحلیل و تعریفی نو از تقریر، بر اساس روایات آن - صفحه 134

به منظور تصحیح آن، تقریر یا اقرار و یا امضا نامیده می‌شود.۱

عبارت زیر از مرحوم نراقی در باره شیوه كشف رأی معصوم علیه السلام از اجماع علما نیز اشاره به همین تعریف است:

۰.یستكشف رأی الامام... من جهة دلالة التقریر الناشئ عن الامساك عن النكیر؛۲

۰.رأی امام، از جهت دلالت تقریر بر آن، كشف می‌شود، تقریری كه ناشی از خودداری نمودن امام از انكار است.

بر طبق این عبارت‌ها، تنها یك فرض برای تقریر متصور است و آن، این كه شخص یا اشخاصی، در حضور معصوم علیه السلام كاری انجام دهند و او، نسبت به ردّ یا تصحیح كار انجام شده، سكوت اختیار كند و حال آن كه با ذكر مصادیقی كه ارائه خواهد شد، روشن می‌شود تقریر، دارای فرض‌ها و صورت‌های گوناگونی است و عبارت‌های یاد شده، تنها می‌تواند دربرگیرنده یكی از آنها باشد. می‌توان با عنایت به این مصادیق و نمونه‌ها، تقریر را این‌ گونه تعریف كرد: «هرگونه تثبیت، تأیید و امضای عمل یا گفتار، و صحه گذاشتن بر آنها توسط معصوم علیه السلام از طریق سكوت، تشویق، تضمین، ترقی و هر شیوه دیگری كه به زودی بیان خواهد شد».

این توسعه در مفهوم تقریر، از معنای لغوی و واژه‌های هم‌ریشه آن نیز قابل برداشت است؛ زیرا می‌توان با استفاده از مجموع آن‌چه لغت‌دانان در این باب گفته‌اند، تقریر یك شئ را به معنای «تثبیت و قرار دادن آن شئ در جای خودش» معنا كرد.

راغب می‌نویسد:

۰.قرّ فی مكانه یقرّ قراراً، اذا ثبت ثبوتاً جامداً و اصله من القّر و هو البرد و هو یقتضی السكون و الحرّ یقتضی الحركة.

حاصل مفاد عبارت فوق و ادامه آن، این است كه هر گاه گفته می‌شود فلان شئ قرّ فی مكانه، یعنی آن شئ، در جای خود، ثبوت پیدا كرد و بی‌حركت ایستاد.

اصل این كلمه از مادّه «قُرّ» (بر وزن قُفل)، به معنای سرما است و سرما، اقتضای سكون می‌كند؛ همان گونه كه گرما، اقتضای حركت دارد. و از همین ماده است كلمه‌ «قرار»؛ چنان‌كه قرآن می‌فرماید: «جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً؛۳ زمین را برای شما، محل استقرار قرار داد»

1.. اصول الفقه، ج۲، ص۶۶.

2.. عوائد الایام، ص۲۳۸.

3.. سوره غافر، آیه ۶۴.

صفحه از 145