ظاهر امر، آن است كه این كتاب، كتاب فتوا بوده است. پس نتیجه، آن میشود كه امام باقر علیه السلام تقلید نمودن از یونس را پس از درگذشتش، تقریر نموده است.
البته جواز تقلید از میت، از مسائل قابل درنگی است كه باید در مبحث اجتهاد و تقلید، پیجویی شود.
_ كلینی، با سند خود از مسعدة بن صدقه نقل میكند كه امام صادق علیه السلام در احتجاج و گفت و گوی خود با شماری از صوفیان فرمود:
۰.شما از فضل و زهد سلمان و ابو ذر رحمهما الله آگاهی دارید، اما سلمان [رفتار معیشتی او به گونهای بود كه] هر گاه عطیه [و سهم] خود را [از بیتالمال] دریافت میكرد، مقدار نیاز یك سالش را در نظر میگرفت تا وقت دریافت عطیه بعدی فرا رسد. از این رو، مورد اعتراض قرار گرفت و به او گفته شد: تو با زهدی كه داری، چنین میكنی؟! شاید امروز یا فردا بمیری! و او پاسخ داد: شما را چه میشود كه امید به بقای من ندارید؛ آن چنان كه از فانی شدنم میترسید؟! ای جاهلان، آیا نمیدانید نفس انسان، به گونهای است كه اگر در زمینه معیشت، فاقد امكاناتی كه بتوان به آنها اعتماد نمود باشد، دچار اضطراب و تشویش میشود و چنانچه نیازهای معیشتیاش فراهم باشد، آرامش پیدا میكند؟!۱
مضمون مورد تقریر و ترغیب در این روایت، عبارت است از جمع میان پیشه كردن زهد و اهتمام به امور معیشتی و اینكه بین پارسایی از یك سو و تقدیر معیشت و تدبیر امور مادی از سوی دیگر، منافاتی نیست.
3. تقریر نَقلی
در پارهای موارد، معصومان علیهم السلام، نكات ارزندهای از اشخاص غیرمعصوم نقل كرده و بدین وسیله، بر درستی و جائزالعمل بودن، بلكه رجحان عمل به آنها صحه گذاشتهاند. نمونههای ذیل، از این قبیل است:
_ كلینی، با سند خود، از یوسف بن ابراهیم و او از امام صادق علیه السلام چنین گزارش میكند:
1.. ثم من قد علمتم فی فضله و زهده سلمان و ابوذر( ! فامّا سلمان، فكان اذا أخذ عطاءه رفع منه قوته لسنته حتی یحضر عطاءه من قابل، فقیل له: یا ابا عبد الله! انت فی زهدك تصنع هذا؟! و أنت لا تدری لعلّك تموت الیوم أو غدا،فكان جوابه أن قال: ما لكم لا ترجون لی البقاء كم خفتم علیّ الفناء؟! أما علمتم یا جهلة أنّ النفس قد تلتأت علی صاحبها اذا لم یكن لها من العیش ما تعتمد علیه، فاذا أحرزت معیشتها اطمأنّت؟! (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۲؛ نیز، ر.ك: الكافی، ج۵، ص۶۸).