لا یقولنّ احدکم انّی خیر من یونس بن متی.۱
... و من قال إنّی خیر من یونس بن متی فقد كذب.۲
لا تخیّرونی علی موسی.۳
لا تفضّلونی علی موسی.۴
روایات یاد شده، از جمله روایات این گونه هستند. در این میان، بیشترین توجه و بحث در باره روایت منع تفضیل بر موسی علیه السلام در پژوهشهای حدیثی و تفسیری شکل گرفته است. نگارنده، در پژوههای دیگر، به بررسی روایت منع تفضیل یونس علیه السلام نیز پرداخته است. دلالت ظاهری «لا تفضّلونی علی موسی» صریح در نهی از تفضیل و یکی از وجوه معنایی آن افضل بودن موسی علیه السلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله است. هر چند این روایت وجوه معنایی دیگری نیز میتواند داشته باشد، لکن برخی از عالمان، تحت تأثیر این روایات و معجزات قرآنی موسی علیه السلام ، تفضیل ایشان بر شماری از پیامبران را پذیرفتهاند. شارحان این حدیث، دلالت آن بر افضیلت موسی علیه السلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله را در مورد صدور روایت اجمالاً پذیرفتهاند.۵ در آثار غیر روایی نیز این نگره بازتاب یافته است. یکی از شارحان فصوص در این باره مینویسد:
موسی بن عمران _ علی نبینا و آله و علیه السلام _ به اموری، از كثیری از انبیا علیهم السلام متمایز بود و به مناسبت دارا بودن این فضایل بر آنها رجحان داشت.۶
به نظر میرسد که روایت«لا تفضّلونی عل موسی» نقل به معنای روایت «لاتفضّلوا بین انبیاء الله» باشد، و تصریحی به اسم موسی علیه السلام در سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله نبوده است. یادکرد اسم، برداشت صحابی یا راوی بوده که با توجه به سیاق داستان یاد شده در سبب صدور آن، از نبی یاد شده در سخن رسول خدا « انبیاء الله»، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت موسی علیه السلام را استنباط کرده است. هر چند به قرینه سبب صدور این معنا درست به نظر
1.. مسند احمد، ج۲، ص۴۵۱؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۳۲؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۰۶. البته روایت اول متن دیگری نیز دارد: «قال رسول الله صلی الله علیه وآله: ما ینبغی لنبی ان یقول انی خیر من یونس ابن متی». مسند احمد، ج۱، ص۲۰۵.
2.. مسند احمد، ج۱، ص۴۲۲. حاکم این روایت بنا بر شرایط مسلم و بخاری، حدیث صحیح ارزیابی کرده است (ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۲۸.)
3.. صحیح البخاری، ج۳، ص۸۸؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۷، ص۱۰۱؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۰۷.
4.. شرح معانی الآثار، ج۴، ص۳۱۶؛ عمدة القاری، ج۱۲، ص۲۵۰.
5.. فتح الباری، ج۶، ص۳۲۰؛ عمدة القاری، ج۱۶، ص۴.
6.. مشارق الدراری: شرح تائیة ابن فارض، ص۱۹۹.