حدیث «لا تُفضّلونی علی موسی علیه السلام »؛ روی‏کردها و نظریه معیار - صفحه 17

فخرفروشی و مباهات بر دیگران استفاده ابزاری ننماید. برابر این توجیه، تفضیل از روی تفاخر و مباهات جایز نبوده و قران بر ممنوعیت آن دلالت دارد.۱ برخی از محققان شیعی، ادعای تواضع نبوی را به دلیل استلزام تناقض در گفتار ایشان، ثبوت امر قبیح در شأن وی و اغرای یهودی به جهل مردود دانسته‏اند.۲ برخی نیز اصل دلالت این گونه روایات بر تواضع ‏نبوی را مردود و مفهوم آنها را نوعی عیب تراشی بر پیامبران دانسته‏اند.۳

5-1-3. تفضیل غیر خدا

آیات تفضیل و ترفیع پیامبران دلالت بر این دارند که تفضیل‌دهنده، شخص خداوند است و در روایات منع تفضیل، مقصود این است که غیر خدا جایز نیست این عمل را انجام دهند. لذا نهی به انسان‌ها اختصاص دارد، اما خداوند می‌تواند بین خلق خودش هر گونه که بخواهد، تفضیل قایل شود.۴ به بیان دیگر، دلالت قرآنی بر تفضیل الهی میان انبیا مستلزم جواز این عمل برای ‏ما انسان‌ها نیست؛ زیرا مزایا و امتیازاتی که ملاک تفضیل است، نزد خداوند معلوم است، ولی نزد بشر روشن نیست و چه بسا که پیروان پیامبری از برخی امتیازات و خصوصیات وی جاهل باشند، چه رسد به دیگران.

به هر روی، تفضیل جز بعد از آگاهی به جمیع اسباب لازم برای ترجیح بین فاضل و مفضول جایز نیست و علم به بعض اسباب یا اکثر و اقل آن مجوز نیست. صورت اخیر، تفضیل از روی جهل است و اقدام به امری است که فاعلش بدان علم ندارد و این ممنوع است. بر فرض هم که آیه‏ای هم در این باب وارد نشده بود، باز دلیلی بر جواز این ‏اقدام برای بشر در تفضیل میان انبیا وجود نداشت؛ حال، آن که سنّت صحیح نیز در این موضوع وارده شده و از این عمل نهی کرده است.۵

در نقد این توجیه می‌توان به اصل اباحه برای جواز اصل بیان تفضیل تمسک کرد؛ زیرا تا زمانی که قطع به حرمت یا عدم حلیت چیزی نداشته باشیم و نصی از طرف شارع نیز به دست ما نرسیده باشد، می‌توان به اصل اباحه تمسک کرد. وانگهی، اخبار

1..‏ سوره لقمان، سوره ۱۸؛ «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» (سوره حدید، آیه ۲۳)؛ «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» (سوره نساء، آیه ۳۶).‏

2..‏ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۴، ص۱۰۴- ۱۰۶. ‏

3..‏ شرح إحقاق الحق، ج۲، ص۲۵۵- ۲۵۷. ‏

4..‏ تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۱۱؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۰۷. ‏

5..‏ فتح القدیر، ج۱، ص۴۰۷. ‏

صفحه از 30