نقد و بررسی ارزیابی‌های سندی و رجالی در تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة المطهرة - صفحه 74

نموده و به مذهب راوی، یعنی عامی بودن آنها اذعان داده و روایت را نپذیرفته است.۱ شایان ذکر است که شیخ طوسی نیز به عامی مذهب بودن حفص بن غیاث۲ و كشی نیز در طی روایتی به مذهب محمد بن سلیمان اشاره داشته است.۳ البته محمد بن سلیمان نام مشترک بین چندین راوی (دیلمی یا نوفلی و یا ابی احمد محمد بن سلیمان عامی) است، که ظاهراً منظور نظر آقای صادقی، همان ابی احمد محمد بن سلیمان است که روایت منظور را نقل نموده است.

نقد عملکرد رجالی الفرقان

از آنچه ارائه شد، با شیوه منحصر به فرد الفرقان در حوزه رجال آشنا شدیم. حال شایسته است برخی عملکردهای رجالی ایشان را ارزیابی و نقادی کنیم. با بررسی اسناد آمده در ذیل روایات الفرقان، مواردی مشاهده می‏شود که به واقع، جای نقد داشته و حتی با مواضع رجالی متساهلانه آقای صادقی قابل جمع نیست. ما این موارد را فهرست کرده و شرح می‏دهیم و در برخی موارد _ که جای توجیه داشته باشد _ به ایراد پاسخ و توجیهات لازم می‏پردازیم:

1. نقل و استناد به راویان صد در صد کاذب و معلوم الحال

پیش از این گفته شد که از دیدگاه آقای صادقی، جایگاه علم رجال، فقط در احادیث موضوع است که با شناخت روات جاعل، به رد احادیث آنها و سلب انتساب به معصوم اقدام می‏نماید؛ ولی با این حال، ما در الفرقان شاهد نقل و استناد به روات کذاب و مطعون هستیم که حاکی از تناقض در عمل آقای صادقی دارد. از جمله این افراد معلوم الحال، معاویة بن ابی سفیان است که چندین مورد روایت را از وی نقل کرده آن هم نه در مقام نقد یا اقامه دلیل خصم علیه خصم، بلکه حتی در زمینه فقهی و تاریخی نیز روایت وی را ذکر و از آن استفاده نموده است.۴ البته نکته قابل تأمل، ذکر این روایت در کنار روایات دیگر

1.. فی الکافی، عن أبی عبد الله الصادق علیه السلام قال: نزل القرآن جملة واحدة فی شهر رمضان إلی البیت المعمور، ثم نزل فی طول عشرین سنة (نور الثقلین، ج۵، ص۶۲۴). و هذه الروایة واحدة شاذة لا سبیل فیها إلا التأویل المسبق فی المتن، و سندها: حفص بن غیاث، عامی لم یوثق و کذلک الراوی عنه محمد بن سلیمان (الفرقان، ج۳۰، ص۳۷۴)

2.. الفهرست، ص۱۵۸.

3.. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۷۲.

4.. الفرقان، ج۳، ص۳۳۲، در باب حیض؛ ج۵، ص۱۶۰ و ۳۲۳؛ ج۹، ص۲۱۷، در باب حد شراب؛ ج۱۰، ص۳۵۳، در باب معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله ؛ ج۱۳، ص۲۷۳، در باره محبوبیت انصار،

صفحه از 80