نقد و بررسی ارزیابی‌های سندی و رجالی در تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة المطهرة - صفحه 75

است و می‏توان گفت از آنها به عنوان مؤید بهره می‏برد، نه یگانه دلیل فقهی و روایی. مورد دیگر، نقل روایات بسیار از ابو هریره است. شخصیت جعال ابو هریره نه تنها برای حدیث‌پژوهان شیعی، بلکه برای برخی از علمای اهل سنت نیز آشکار شده است.۱ حال، ما در الفرقان شاهد نقل روایات از چنین شخصیتی آن هم در سطح وسیع، قریب سی‌صد مورد، در زمینه‏های متعدد فقه، قرائت، روایات تفسیری، سبب نزول و ... هستیم؛ به گونه‌ای که قابل توجیه نبوده است.۲

2. نقل از روات عامی مذهب و کتب اهل سنت

انتقاد دیگر بر الفرقان، نقل بسیار از روات عامی مذهب و غیر شیعی چون طلحه بن زید،۳ عایشه (232 مورد) در امور متعدد است که با نقد و تأمل هم همراه نیست. و نیز عبدالله بن عمر،۴ عامر بن سعد۵ و ... و نیز کتب صحاح سته و حتی غیر معتبرتر از آنها است؛ برای نمونه، 267 روایت از صحیح البخاری و 308 مورد از سنن الترمذی در این کتاب نقل شده است. می‏توان توجیهاتی در باب برخی از این روات ارائه نمود. از آنجا که آقای صادقی در الفرقان اهتمام بسیار بر ذکر روایات فضایل اهل‌بیت علیهم السلام دارد، به گونه‌ایی که تعداد روایات فضایل در این تفسیر به 736 روایت می‏رسد و معمولاً آقای صادقی، برای تقویت کلام و دفاع از حقانیت این فضایل، روایات خود را به نقل از منابع اهل سنت ذکر نموده، لذا در برخی از این استنادها مشکلی به نظر نمی‏رسد.

توجیه دیگر، آن که برخی از این روات نیز از جمله افرادی هستند که شیخ طوسی در عدة الاصول، ادعا کرده، با وجود سنی بودن این دسته راویان، شیعه به روایاتی که اینان نقل کرده اتفاق کرده‏اند و آن را درست دانسته‌اند.۶ اینان سکونی،۷ و حفص بن غیاث،۸ هستند و یا برخی دیگر افرادی هستند که معمولاً شیعیان در نقل روایت

1.. اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۲۴.

2.. الفرقان، ج۱، ص۷۳، ۷۵، ۹۸؛ ج۲، ص۲۲۰؛ ج۳، ص۳۲۹ و... .

3.. همان، ج۴، ص۸۶؛ ج۱۱، ص۳۶۷؛ ج۱۳، ص۲۴۹؛ ج۲۱، ص۳۵.

4.. همان، ج۱، ص۷۴؛ ج۲، ص۱۴۰؛ ج۳، ص۱۵ و...

5.. همان، ج۵، ص۳۷۸؛ ج۱۴، ص۲۴۱؛ ج۱۹، ص۸۳.

6.. عدة الاصول، ج۱، ص۱۱۲.

7.. الفرقان، ج۱، ص۱۳ و۲۳؛ ج۴، ص۲۹۱؛ ج۵، ص۳۴۸؛ ج۶، ص۲۲۶ و... در مجموع ۲۵ نقل از سکونی دارد.

8.. همان، ج۳، ص۱۰؛ ج۴، ص۲۱۶؛ ج۷، ص۱۲۴؛ ج۱۰، ص۲۷؛ ج۱۱، ص۲۵۴؛ ج۱۲، ص۷۰؛ ج۳۰، ص۲۷۴ که البته فقط در یک مورد روایت وی را به خاطر شاذ بودن و عامی بودن راوی و عدم وثوق وی تأویل می‌کند.

صفحه از 80