نقد و بررسی ارزیابی‌های سندی و رجالی در تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة المطهرة - صفحه 58

2. عنایت خاص به ذکر اسناد در زمینه فقه

برخلاف آنچه آقای صادقی ادعا نمودند که در فقه هیچ نیازی به سند نیست،۱ در عمل با توجه به تفسیر الفرقان، مشاهده می‏شود که بیشتر استفاده‏ها از بحث‏های سندی و ارزیابی آنها در بحث فقه در تفسیر است. این استفاده تا بدان‌جا است که میزان روایات فقهی در کل تفسیر الفرقان به 1881 روایت می‏رسد. بیشتر آنها یا با ارزیابی‏های سندی، تحت عناوینی چون: مقبول، صحیح، موثق، معتبر، ضعیف و... یا با ارائه سند کامل و یا ناقص همراه شده است.۲ به هر حال، آنچه مهم است، خالی نبودن این روایات از گزارش‏های و لو اندک و مختصر سندی است.۳

شاید این امر تأثیری غیر ملموس از دیگر محدثان و فقها باشد که بر آن‌اند، فطرت و عقل در نفی و اثبات احکام و امور تعبدی راه ندارد و برای رسیدن به واقعیت امر، بیش از هر چیز، فهم صحت صدور و سند آن اهمیت دارد؛ زیرا مبانی دیگر، چون موافقت با قرآن، به دلیل اجمال قرآن در احکام، و هم‌سویی با عقل، به سبب ناتوانی آن از فهم جزئیات در این مباحث راه‌گشا نیست. شایان ذکر است که آقای صادقی در این حوزه با دقت و حساسیت دیگر فقها عمل ننموده، بلکه فقط در این مباحث به سند، الفاظ و مصطلحات درایة الحدیث عنایت بیشتری نسبت به موضوعات دیگر دارد.

3. استفاده از مصطلحات حدیثی

همان گونه که در بخش پیش گفته شد، استفاده بسیار و مکرر از مصطلحات حدیثی، چون موثق، ضعیف، مضمر، صحیح، متواتر و متظافر از استفاده‏های شایع این تفسیر است، ولی مفسر، نه چون عالمان حدیث پژوه، بلکه متفاوت از آنها از این واژگان استفاده می‏کند. یک تفاوت عمده بین دیدگاه غالب و تعریف رایج و مصطلح از تواتر با تعریف الفرقان وجود دارد، و آن، این که مؤلف الفرقان در کثرت نقل، به کثرت راویان و عدم امکان تبانی در هر طبقه توجه ندارد، بلکه کثرت از دیدگاه ایشان، نقل بسیار و متعدد در کتب مختلف است. حال، ممکن است که این کثرت در طبقه دوم و سوم به بعد حاصل شده باشد و یا در یکی از طبقات میانی به کثرت نرسد.

1.. همان.

2.. برای نمونه، ر.ک: الفرقان، ج۲، ص۲۱۲، ۲۱۳ و ۲۱۴؛ ج۳، ص۶۳؛ ج۴، ص۹۷ و...

3.. برای نمونه، ر.ک: همان، ج۱، ص۱۳۴؛ ج۲، ص۳۰۰؛ ج۳، ص۱۸؛ ج۴، ص۶۰ و۳۲۷؛ ج۲۱، ص۴۶؛ ج۲۳، ص۲۶۸؛ ج۲۸، ص۳۴۵ و...

صفحه از 80