بررسی روایات «احرف سبعه» در میراث روایی إمامیه - صفحه 110

‏‏مسعود، عبارت «و انّ علی بن ابی‏‏‏طالب علیه السلام عنده منه علم الظاهر و الباطن» آمده است.۱ لذا بنا بر توجیه مذکور _ که ناظر به مسأله بطون قرآن است _ روایت شیخ صدوق در الخصال با صحیحه زراره و روایت شبیه به آن در الاعتقادات فی دین الإمامیه منافاتی نخواهد داشت.

لازم به ذکر است که این دیدگاه با روایت نبوی «للقرآن ظهر و بطن إلی سبعة أبطن و فی روایة إلی سبعین بطناً» _ که بیشتر در آثاری با صبغه عرفانی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده _ سازگاری دارد.۲ ابن ‏‏ابی‌ جمهور و فیض کاشانی روایت «إن للقرآن ظهراً و بطناً، و لبطنه بطن إلی سبعة أبطن» را از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده‏اند.۳ و نیز با روایت زیر از امام باقر علیه السلام سازگاری دارد:

عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ ،قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنَ التَّفْسِیرِ، فَأَجَابَنِی، ثُمَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ ثَانِیَةً، فَأَجَابَنِی بِجَوَابٍ آخَرَ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! كُنْتَ أَجَبْتَنِی فِی هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ بِجَوَابٍ غَیْرِ هَذَا قَبْلَ الْیَوْمِ، فَقَالَ: یَا جَابِرُ! إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْناً وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ، یَا جَابِرُ! لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ، إِنَّ الْآیَةَ یَكُونُ أَوَّلُهَا فِی شَیْ‏ءٍ وَ آخِرُهَا فِی شَیْ‏ءٍ، وَ هُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلَی وُجُوهٍ.۴

1-2-2. لغات

یکی دیگر از وجوه محتمل در باره روایت مذکور در تفسیر العیاشی و کتاب الخصال، با صرف نظر از نقد سندی، حمل آن بر لغات است. شیخ صدوق در بخشی از مناظره خویش با یکی از ملحدان، نزد رکن الدولة، تصریح کرده است:

معرفت تأویل قرآن را نمی‏توان به طریق استخراج و استنباط فهمید؛ زیرا این كار وقتی ممكن است كه قرآن به یك لغت نازل شده باشد و دانشمندان آن لغت نیز مراد را بدانند، امّا این كتاب به لغات كثیره نازل شده‏ و در آن مطالبی وجود دارد كه مراد از آن، جز به بیان الهی دانسته نمی‏شود؛ مثل نماز و زكات و حجّ و از این قبیل. هم‌چنین، مطالبی وجود دارد كه مراد از آن، جز با توقیف از آنچه‏ كه می‏دانیم حاصل نمی‏شود و می‏دانید كه در قرآن كریم مطالبی وجود

1.۱ تاریخ مدینة دمشق،‏ ج‏۴۲،‏ ص۴۰۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن،‏ ج‏۱،‏ ص۴۷، به نقل از حلیة الأولیاء.

2.. إعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن،‏ ص۱۲۸؛ الفکوک،‏ ص۳۰۱؛ المقدمات من ‏نص ‏النصوص،‏ ص۷۲؛ جامع الأسرار،‏ ص۶۱۰؛ مصباح الأنس،‏ ص۱۷.

3.. عوالی ‏اللآلی،‏ ج۴،‏ ص۱۰۷؛ تفسیر الصافی،‏ ج‏۱،‏ ص۳۱.

4.. المحاسن،‏ ج‏۲،‏ ص۳۰۰؛ تفسیر العیاشی،‏ ج۱،‏ ص۱۲.

صفحه از 130