مقدس مملو است از عباراتی که نمایاننده این باورند؛۱ از جمله:
و موسی با هارون و ناداب و ابیهو و هفتاد نفر از مشایخ اسرائیل بالا رفت. و خدای اسرائیل را دیدند، و زیر پاهایش مثل صنعتی از یاقوت کبود شفاف و مانند ذات آسمان در صفا. و بر سروران بنی اسرائیل دست خود را نگذارد، پس خدا را دیدند و خوردند و آشامیدند.۲
و یا:
در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.۳
همچنین، با نگاهی گذرا به منابع حدیثی و کلامی اهل سنّت، روشن میشود که متأسفانه اهل سنّت نیز از توحید ناب فاصله گرفتند، از جمله قایل به تجسیم و تشبیه شدند؛ احادیثی که برای خداوند متعال جسم قایل است و او را شبیه به انسان معرفی میکند، در منابع حدیثی معتبرشان همانند صحاح ستّه یافت میشود؛ به عنوان نمونه در صحیح البخاری در «کتاب التفسیر»۴ و «کتاب التوحید»۵ ، و یا صحیح مسلم در «کتاب البر و الصله و الآداب»، باب «النهی عن ضرب الوجه»۶ و «کتاب الجنه و صفه نعیمها و أهلها» باب «النار یدخلها الجبارون و...»۷ و...، همچنین، عقیده به تجسیم در برخی کتابهای کلامی اهل سنّت مشاهده میشود؛ همچون کتاب السنّه احمد بن حنبل (م290ق) که فرزندش، عبدالله آن را از پدرش روایت کرده است. نیز کتاب التوحید و إثبات صفات الرب، از محمد بن اسحاق بن خزیمه (م311ق) که فخر رازی از آن چنین یاد میکند: «این کتاب در حقیقت کتاب شرک است، نه توحید».۸ و این انحراف از توحید مختص بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نبوده است، بلکه روایات خبر از وجود چنین عقایدی در زمان حیات ایشان میدهد:
1.. ر. ک: عهد عتیق: سفر پیدایش ۲۳- ۳:۲۲، ۱۷:۱، ۱۸:۱؛ سفر خروج ۱۳:۲۱؛ کتاب اول سموئیل ۱۱- ۱۵:۱۰؛...و عهد جدید: انجیل یوحنا؛ رساله اول و دوم یوحنا و....
2.. سفر خروج، ۱۱- ۲۴:۹.
3.. انجیل یوحنا، ۱:۱.
4.. صحیح البخاری، ج۶، ص۳۳، ۴۷، ۴۸ و۷۲.
5.. همان، ج۸، ص۱۷۵.
6.. جامع الصحیح، ج۸، ص۳۲.
7.. همان، ج۸، ص۱۵۱.
8.. مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۵۸۲.