«إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللهُ وَلِی الْمُؤْمِنِینَ».۱
4-1-2. سنجش فعل ائمه علیهم السلام با میزان بشری
نویسنده در معرفی کوتاهی که از شیعه دارد، بیان میکند که:
... حسن تا زمان رحلتش در سال ۶۶۹، از غوغا و نزاع دوری گزید، اما برادرش حسین بعد از مرگ دشمن اصلی علی، معاویه، مدعی حق خلافت گردید. شیعه قیامی را آغاز کرد، اما به وسیله پسر معاویه، یزید، متوقف شد....
وی با این تعابیر مخالف تاریخ، نوعی تناقض را در عملکرد این دو بزرگوار، و به طور کلی ائمه شیعه علیهم السلام به تصویر میکشد؛ در حالی که اولاً، از نظر شیعه خلافت ائمه خلافتی الهی است و کسی قادر نیست آن را از ایشان بگیرد یا ایشان را از این مقام خلع کند، حتی اگر به ظاهر خلیفه دیگری باشد و خود را نیز «امیر المؤمنین» بنامد؛۲ ثانیاً، تاریخ به وضوح نشان میدهد که ائمه اطهار علیهم السلام به مقامات ظاهری علاقهای نداشتند؛ به طوری که امام علی علیه السلام خلافت را در شورایی که عمر تشکیل داده بود، به دلیل عدم قبول سنّت خلفای قبل، رد میکند و بعد از عثمان نیز جز به اجبار نمیپذیرد؛ چنان که در این باره میفرماید:
سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت كنندگان نبود، و یاران حجت را بر من تمام نمیكردند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به كاسه اول آن سیراب میكردم، آن گاه میدیدید كه دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بیارزشتر است.۳
1.. سوره آل عمران، آیه ۶۸: در حقیقت، نزدیکترین مردم به ابراهیم، همان کسانی هستند که او را پیروی کردهاند، و [نیز] این پیامبر و کسانی که [به آیین او] ایمان آوردهاند و خدا سرور مؤمنان است.
2.. عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج۲، ص۱۳۹- ۱۴۰: حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ تَاتَانَةَ - رَضِیَ اللهُ عَنْهُ - قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ، عَنْ أَبِیهِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ، عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: إِنَّ الْمَأْمُونَ قَالَ لِلرِّضَا علیه السلام : یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ قَدْ عَرَفْتُ عِلْمَکَ وَ فَضْلَکَ وَ زُهْدَکَ وَ وَرَعَکَ وَ عِبَادَتَکَ وَ أَرَاکَ أَحَقَّ بِالْخِلَافَةِ مِنِّی! فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام : «بِالْعُبُودِیَّةِ للهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَفْتَخِرُ وَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا أَرْجُو النَّجَاةَ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ بِالْوَرَعِ عَنِ الْمَحَارِمِ أَرْجُو الْفَوْزَ بِالْمَغَانِمِ وَ بِالتَّوَاضُعِ فِی الدُّنْیَا أَرْجُو الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ». فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ: فَإِنِّی قَدْ رَأَیْتُ أَنْ أَعْزِلَ نَفْسِی عَنِ الْخِلَافَةِ وَ أَجْعَلَهَا لَکَ وَ أُبَایِعَکَ! فَقَالَ لَهُ الرِّضَا علیه السلام : «إِنْ کَانَتْ هَذِهِ الْخِلَافَةُ لَکَ وَ اللهُ جَعَلَهَا لَکَ، فَلَا یَجُوزُ لَکَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَکَ اللهُ وَ تَجْعَلَهُ لِغَیْرِکَ، وَ إِنْ کَانَتِ الْخِلَافَةُ لَیْسَتْ لَکَ، فَلَا یَجُوزُ لَکَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مَا لَیْسَ لَکَ!»
3.. نهج البلاغه، خطبه۳ (شقشقیه).