نقد مقاله«مقایسه نگرش شیعه به داستان قربانی ابراهیم علیه السلام با یهودیت، مسیحیت، و احادیث اهل سنّت» از منظر فایرستون - صفحه 157

4-2-2-4. بررسی و نقد انگیزه چهارم

نویسنده با استناد به شکل‌گیری جنبش «مختار» در این دوره، که بیشتر یاران او را ایرانیان شیعه مقیم کوفه تشکیل می‌دادند، و نیز پیش‌گویی‌های صورت گرفته مبنی بر عجم بودن یاران منجی، همزمان با این جریانات، در اوایل قرن هشتم، نتیجه گرفته که:

این محتمل است که یک جنبش ایرانی شیعی در حال رشد، با آنچه که در روایت اسلامی اولیه، قبلاً، یعنی در طول این دوران، ایجاد شده بود، مبنی بر غیر عرب بودن اسحاق، بیشتر تشدید شود تا عرب بودن اسماعیل.

در حالی که اولاً، جنبش مختار در سال 67 هجری با کشته شدن مختار و یارانش به پایان رسید؛۱ یعنی در قرن اول هجری/ هفتم میلادی. لذا هیچ ارتباطی نمی‌توانسته بین این دو جریان وجود داشته باشد؛ ثانیاً، پیش‌گویی‌های صورت گرفته مبنی بر عجم بودن یاران منجی، از زمان پیامبر و توسط آن حضرت مطرح شده بود،۲ نه از طریق پارسیانی که در طی دوران قرون وسطی به آیین اسلام شیعی گرویدند؛ چنان که نویسنده می‌گوید. از جمله این که از آن حضرت نقل شده: إذَا رَأیتُمْ الرَّایاتِ السُّودَ قَدْ جَاءَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَاْتُوهَا فَإنَّ فِیهَا خَلِیفَةَ اللهِ الْمَهْدِی؛۳ ثالثاً، غیرعرب بودن ذبیح با عرب بودن او تفاوتی ندارد. البته عجم همواره از سوی خلفای عرب مورد تحقیر بوده، لکن در نزد ائمه شیعه عرب و عجم یکسان بودند و ملاک برتری تقوا _ چنان که گذشت _ و لذا برای ایرانیان شیعه مقیم کوفه عرب یا غیرعرب بودن ذبیح تفاوتی نداشت؛ زیرا با توجه به این که از نظر اسلام برتری در تقوا است، آنچه می‌تواند باعث تشدید جنبش شود، باور تسلیم حق بودن و قدم در راه انبیا و اوصیا نهادن است، نه افتخار آبا و اجدادی. گذشته از این که این دو بزرگوار، هر دو متولد شام بودند.

گذشته از تمام آنچه گفته شد، صِرف طرح یک روایت در یک کتاب، هر چند هم معتبر، و حتی با وجود صحت سند، دلیل بر مقبول بودن و احتجاج نمودن بدان نیست. این روایت و سایر روایات ذبیح بودن حضرت اسحاق علیه السلام _ آن چنان که تمام مفسرین

1..‏ تاریخ الإسلام،‏ ج۵،‏ ص۵۵؛ لسان المیزان،‏ ج۶،‏ ص۷. ‏

2..‏ مسند احمد،‏ ج۲،‏ ص۳۶۵؛ ج۵،‏ ص۲۷۷ و ۳۵۷؛ سنن ترمذی،‏ ج۳،‏ ص۳۶۲؛ إعلام الوری بأعلام الهدی،‏ ص۳۱؛ سنن ابن ماجه،‏ ج۲،‏ ص۱۳۶۶و ۱۳۶۷و ۱۳۶۸. ‏

3..‏ مسند احمد،‏ ج۵،‏ ص۲۷۷ (چون پرچم‏های سیاه را دیدید که از خراسان می‌‏آید به استقبال آن بشتابید،‏ چراکه در آن جماعت مهدی خلیفة الله است).

صفحه از 169