مقایسه مبانی انکار سنت در یهودیت و اسلام - صفحه 173

شنیداری اعتقاد نداشتند و فقط تورات را معتبر می‏دانستند، به این نام خوانده شده‏اند. مخالفت آنان با سنت به عنوان تفسیر معتبر کتاب مقدس را باید به معنای مخالفت با سنت حاخامی دانست و گرنه آنان نیز سنت خاص خود را داشتند.۱

خاستگاه قرائیم

عنان با تأسیس فرقه جدیدی آشکار ساخت که در آن هیچ گونه مرجعیتی، به ویژه مرجعیت حاخامی به رسمیت شناخته نمی‏شد و در واقع، هر کس می‏توانست، فارغ و آزاد از هر گونه مرجعیت بیرونی، فهم و دریافت خاص خود را از کتاب مقدس داشته باشد. در واقع، جریان اعتراضی فوق بر ضد حلقه‏های حاخامی جریان پروتستانتیزم در مسیحیت را تداعی می‏کند. در باره خاستگاه این فرقه چند نظر وجود دارد. گاهی ریشه آن را به صدوقی‏ها، ‏گروه دیگر به بنی صدق و گاه به زمان پادشاهی یربعام اول می‏رسانند. البته تأثیر بیرونی، یعنی گسترش اسلام با محوریت توحید را نباید دست‌کم گرفت، ‏چرا که مسلمانان اندیشه‏ها و آموزه‏های حلولی یهودیت را نشانه رفته بودند و به جای آن که خدا را همچون کسی که در طبیعت، ‏تاریخ و انسان حلول کرده در نظر بگیرند، ‏او را متعالی و به تعبیری کاملاً دیگر در نظر می‏گرفتند.

دلایل مخالفت قارئون با تورات شفاهی یا سنت

هارون بن ایلیا اهل نیکومدیا در کتاب درخت زندگی (عص حییم) مبانی فلسفی و کتاب مقدسی دیدگاه قارئون در باره شریعت شفاهی را آورده است. کتاب فوق برای قارئون منبع معتبری محسوب می‏شود. در این مجال می‏توان به برخی از دلایل مخالفت آنان اشاره کرد:

1. میشنا حاوی عقاید متعارض بسیار زیادی است؛

2. میشنا در برخی موضوعات عقیده درست را بیان نمی‏کند؛ گاهی با یک دیدگاه موافقت می‏کند و گاهی با دیدگاه مخالف آن؛

3. اگر تورات شفاهی به موسی علیه السلام منسوب ‏بود، ما شاهد احکام و قوانین متعارض در آن نبودیم؛

4. میشنا از زبان موسی علیه السلام سخن نمی‏گوید؛

5. حتی یک بار در تورات مکتوب سخنی از تورات شفاهی ذکر نشده است؛

1..‏‏ Encyclopaedia Judaica,vol۱۰,p۷۶۲. ‏

صفحه از 185