برخوردار است که تمام نیازهای انسان را بر طرف میسازد؛۱ تحریفی در آن صورت نگرفته است؛۲ ادعای نسخ قرآن بیمبنا است؛ چه آن که احکام کلی عقلی قابل تخصیص و نسخ نیست.
به باور برخی از قرآنیون نسخ در احکام جزئی محتمل است؛۳ در قرآن آیات متشابه به طور کلی و یا دستکم در حوزه مبدأ و معاد و نبوت و نیز در حقوق و سیاست و اخلاق وجود ندارد. نزول آیات متشابه برای هدایت نادانان و توده مردم است خدا حقایق را در حد امثله و کنایه تنزل داده است۴ ؛ استدلالهای عقلی را باید به جای تکیه بر عقل خود بنیاد از قرآن استخراج کرد.۵ بنا بر این، در مسائل اعتقادی نیازی به مراجعه به سنت و علومی نظیر فلسفه، کلام و عرفان نیست، زیرا این علوم خاستگاه قرآنی ندارند؛۶ در تفسیر قرآن باید تفسیر قرآن به قرآن را در دستور کار قرار داد و به گفته مفسران توجه نکرد. باید به ظاهر قرآن بسنده کرد و از این رو، زبان عربی نقش ویژهای پیدا میکند. سنگلجی به وجود مخالفت با تفسیر به رأی و تأویلاتی از سنخ تأویلات اسماعیلیه، بر این باور است که بسیاری از آیات مأثور نیست و خداوند به عقل و اجتهاد آدمی واگذار کرده است.۷ بنا بر این، دو نوع تفسیر به رأی وجود دارد: تفسیر به رأی جایز و ممنوع.
ناگفته نماند در تفکر قرآنیون شیعی سنت به طور کلی نفی نمی گردد. به عبارتی، آنان بیشتر شعار قرآن محوری را صلا در میدهند تا قرآنبسندگی و اکتفای به قرآن. لذا از لزوم مراجعه به سنت در جزئیات شریعت (کلیات شریعت در قرآن موجود است) سخن گفتهاند.۸ البته دایره را به گونهای تنگ کردهاند که در موارد بسیاری برای استخراج احکام از قرآن دچار تکلف شدهاند. از طرفی، نظر به مخالفت ایشان با تقلید از مراجع دینی ۹ و اعتماد به عقل خداداد و نه عقل فلسفی و نیز سازگار دانستن عقل با وحی ۱۰ ناخواسته به