مقایسه مبانی انکار سنت در یهودیت و اسلام - صفحه 180

برخوردار است که تمام نیازهای انسان را بر طرف می‏سازد؛۱ تحریفی در آن صورت نگرفته است؛۲ ادعای نسخ قرآن بی‌مبنا است؛ ‏چه آن که احکام کلی عقلی قابل تخصیص و نسخ نیست.

به باور برخی از قرآنیون نسخ در احکام جزئی محتمل است؛۳ در قرآن آیات متشابه به طور کلی و یا دست‌کم در حوزه مبدأ و معاد و نبوت و نیز در حقوق و سیاست و اخلاق وجود ندارد. نزول آیات متشابه برای هدایت نادانان و توده مردم است خدا حقایق را در حد امثله و کنایه تنزل داده است۴ ؛ استدلال‏های عقلی را باید به جای تکیه بر عقل خود بنیاد از قرآن استخراج کرد.۵ بنا بر این، در مسائل اعتقادی نیازی به مراجعه به سنت و علومی نظیر فلسفه، ‏کلام و عرفان نیست، زیرا این علوم خاستگاه قرآنی ندارند؛۶ در تفسیر قرآن باید تفسیر قرآن به قرآن را در دستور کار قرار داد و به گفته مفسران توجه نکرد. باید به ظاهر قرآن بسنده کرد و از این رو، ‏زبان عربی نقش وی‍‍ژه‏ای پیدا می‏کند. سنگلجی به وجود مخالفت با تفسیر به رأی و تأویلاتی از سنخ تأویلات اسماعیلیه، ‏بر این باور است که بسیاری از آیات مأثور نیست و خداوند به عقل و اجتهاد آدمی واگذار کرده است.۷ بنا بر این، دو نوع تفسیر به رأی وجود دارد: تفسیر به رأی جایز و ممنوع.

ناگفته نماند در تفکر قرآنیون شیعی سنت به طور کلی نفی نمی گردد. به عبارتی، ‏آنان بیشتر شعار قرآن محوری را صلا در می‏دهند تا قرآن‌بسندگی و اکتفای به قرآن. لذا از لزوم مراجعه به سنت در جزئیات شریعت (کلیات شریعت در قرآن موجود است) سخن گفته‏اند.۸ البته دایره را به گونه‏ای تنگ کرده‏اند که در موارد بسیاری برای استخراج احکام از قرآن دچار تکلف شده‏اند. از طرفی، نظر به مخالفت ایشان با تقلید از مراجع دینی ۹ و اعتماد به عقل خداداد و نه عقل فلسفی و نیز سازگار دانستن عقل با وحی ۱۰ ناخواسته به

1..‏ همان، ‏ص۳۳ - ۴۱.

2..‏ همان، ‏ص۹ - ۱۶.

3..‏ همان، ‏ص۶۴ - ۶۷.

4..‏ همان، ‏۶۵ - ۸۸.

5..‏ همان، ‏ص۱۲۵- ۱۲۷.

6..‏ همان، ‏ص۱۲۸- ۱۵۶.

7..‏ همان، ‏۵۲- ۵۳.

8..‏ همان، ‏ص۳۹- ۴۱.

9..‏ همان، ‏ص۱۶۲- ۱۶۵.

10..‏ همان، ‏۱۷۹- ۱۸۲.

صفحه از 185