خود را شروع کردند. قارئون تفکر معتزلی بصره را پشتوانه فکری خود قرار دادند و دستکم قرانیون مصری خود را نومعتزلی و پیرو مدرسه محمد عبده معرفی کردند.
_ در هر دو فرقه گروهی بر انکار سنت به طور کلی تأکید دارند و جمعی سنت معتبر را مقید به شرایط خاصی میکنند؛ برای نمونه، بین سنت عمل شده یا عمل و سنتی که در زمان بنیانگذار دین به مرحله عمل در نیامده است، فرق گذاشتهاند. بدیهی است چنین تقییداتی آنان را در استخراج احکام دچار تکلف میکرد و تفسیر به رأی و تأویلات بیمبنا و نوعی اباحیگری را دامن میزد.
_ هر دو گروه، با توجه به تأکیدی که بر ظاهر کتاب مقدس داشتند، برای زبان (زبان عربی در تفسیر قرآن و زبان عبری در تفسیر کتاب مقدس) نقش بسیاری در تفسیر قایل بودند. از این رو، سعدیا گائون نخستین فیلسوف یهودی از طریق رشد و باروری ادبیات عبری موفق به کند کردن یا توقف حرکت قارئون شد.
_ هر دو گروه نگرش توأم با تساهل و پلورالیستی نسبت به دیگر فرقهها داشتند و سنت را علت تشتت آرا و فرقهگرایی میدانند
_ قارئون روح آزاد داشتند و به دنبال رهایی از هر گونه مرجعیت بیرونی بودند و به تعبیر دیگر، در مقام اعتراض بر مرجعیت حاخامی بودند که برداشت خود را عدل کتاب مقدس میدانستند. فرقه قرائیمی را به نهضت پروتستان تشبیه کردهاند. در عالم اسلام نیز قرآنیون خود را اصلاحگر و مخالف خرافهگرایی معرفی میکنند و حتی برخی احمد صبحی منصور را با مارتین لوتر مقایسه کردهاند. در عین حال، باید به این نکته توجه داشت که در اسلام با این که معمولاً مخالفان سنت خود را عقلگرا یا نومعتزلی معرفی میکنند، همیشه این نکته در مورد آنان صادق نیست؛ زیرا همان گونه که ذکر شد، علاوه بر خوارج عقل ستیز _ که مخالف سنت بودند و به این اعتبار میتوان آنان را جزو قرآنیون برشمرد _ مخالفت با فلسفه، کلام و عرفان از جمله شاخصهای قرآنیون شیعی است.
ب. تفاوتها
با وجود شباهتهای فوق، میتوان موارد زیر را به عنوان تفاوتهای آن دو ذکر کرد:
_ انگیزه یا دغدغه و مسأله آنها متفاوت است. قارئون تحت تأثیر مسلمانان، به ویژه معتزله بصره گرایش توحیدی داشتند و از گرایش حاخامی _ که خدا را حالّ در طبیعت، تاریخ، انسان و در نتیجه در حاخامها میدانستند _ فاصله بسیاری داشتند. حاخامها بر مبنای گرایش حلولی خود برای تفسیرشان از کتاب مقدس به اندازه خود کتاب مقدس