11
اخلاق کریمانه

دوراندیشی

فلا يَمُدُّ يَدَهُ إِلَّا عَلَى ثِقَةٍ لِمَنْفَعَةٍ

ترجمه و شرح

«به هیچ کاری اقدام نمی‌کرد، مگر آنکه به سودمندی آن اطمینان می‌یافت».

در این جمله، مقصود امام را از دو واژه باید دریافت: نخست واژه «ثقة» و دیگر واژه «منفعة». در این سخن، امام حسن علیه السلام اطمینان به سودمندی کار را موجب رهایی از جهالت دانسته است. دراین‌باره، دو پرسش مطرح است:

نخست اینکه اطمینان چیست و چگونه به دست میآید؟ در پاسخ به این پرسش، باید گفت که مقصود از اطمینان، اطمینان عقلایی و منطقی است. برای دستیابی به این نوع اطمینان یا باید خودِ انسان صاحب‌نظر و صاحب فن باشد و در مقامِ کارشناس، از سودمندی رفتاری که قصد انجام آن را دارد اطمینان حاصل کند؛ یا از نظرهای مشورتی متخصصان و صاحبان تجربه بهره ببرد. بیگمان، به راههایی جز این دو، نمیتوان اطمینان کرد و اعتماد به آن‌ها خردمندانه نیست و حجیت ندارد و هرگز به سودمندی رفتاری که به پشتوانة اطمینانِ غیرمعتبر انجام میشود، نمیتوان امیدوار بود. چه بسیارند کسانی که به‌سادگی به امری اطمینان مي¬يابند یا حتی به یقین می‌رسند، بی‌آنکه اطمینان و یقینشان بر مبنای خردمندانهای استوار باشد و سپس پس از عمل به اطمینان بی¬اساس خود متحمل زیان و خسران میشوند، در حالی که جبران زیان و آسیب وارده ناممکن یا بسیار دشوار است.

اما پرسش دوم اینکه چرا آن حضرت به‌جای «اطمینان» از واژه «یقین» استفاده نکرد؟

پاسخ این است که دستیابی به یقین نسبت به نتایج کارها غالباً امکان‌پذیر نیست؛ زیرا انسان به امور غیبی آگاه نیست و از آینده خبر ندارد و هیچگاه نمیتواند به سرانجام کاری یقین قطعی و خدشهناپذیر داشته باشد. ازاین‌رو برای انجام امور خود، اطمینان عرفی که به معنای گمان قوی نسبت به نتیجة کار است کافی است. البته به هر مقدار انجام آن کار از اهمیت بیشتری برخوردار و در سرنوشت انسان اثرگذارتر باشد، به دقت نظر بیشتری نیاز دارد و به مشورت با اهل نظر نیازمندتر است. این به معنای یقین به فرجام کار نیست؛ چه، اگر در انجام هر کاری یقین به سودمندی آن شرط شده باشد، نتیجهای جز تعطیلی و صَرف نظر از انجام آن کار را در پی نخواهد داشت؛ زیرا همان‌گونه که اشاره شد، دستیابی به یقین در این امور در اغلب موارد امکان‌پذیر نیست. بنابراین، تنها پس از اطمینان عقلایی که از راه خبرویت خودِ فرد یا از طریق مشورت با کارشناسان متخصص حاصل میشود میتوان کار را انجام داد و در این صورت، حتی اگر انجام دادن آن کار نتیجه خوبی نداشته باشد، سرزنش عقلا را در پی نخواهد داشت و مایه تأسف فاعل آن نیز نخواهد شد.

و اما واژة «منفعة» در کلام امام حسن علیه السلام نیز به معنای منفعت و سود مطلق نیست. سودمندی از دیدگاه امام علیه السلام درحقیقت سودمندی دنیوی و اخروی را دربر میگیرد. به‌عبارت روشنتر، برای اطمینان به سودمندی هر کاری باید منافع مادی و دنیوی آن، و نیز منافع معنوی و اخروی آن در نظر گرفته شود و پس از جمع‌بندی، سودمندی آن از جوانب گوناگون مورد تأیید قرار گیرد. ازاین‌رو، کاری که سودمندی اخروی نداشته و به زیان آخرت آدمی باشد، هرگز از منظر امام علیه السلام سودمند نیست، اگرچه از نظر دنیوی منافع بسیار داشته باشد. بنابراین، از نگاه مؤمنان، به هنگام تعارض سود دنیوی و اخروی، اولویت با امور اُخروی است؛ یعنی رفتاری که منفعت اُخروی دارد، اگرچه زیان دنیوی در پی داشته باشد انجام می‌شود و رفتاری که زیان اخروی دارد، اگرچه منفعت دنیوی داشته باشد، ترک خواهد شد.۱ نتیجه آنکه مقصود از عبارت «فلا يَمُدُّ يَدَهُ إِلَّا عَلَى ثِقَةٍ لِمَنْفَعَةٍ» آن است که برادر امام علیه السلام با دوراندیشی، به اطمینان عقلایی و سودمندی حقیقی کارها میرسید. پس آنگاه که در سودمندی عملی تردید وجود داشت، از انجام آن چشم‌پوشی میکرد.

1.. ر.ک: بحار الأنوار: ج۶۶ ص۲۹۷.


اخلاق کریمانه
10

دانش‌محوری

كانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَةِ

ترجمه و شرح

«از سلطة نادانی‌ها رها بود».

جهالت و نادانی، از بزرگترین مصایب و بلایای دنیاست. این بلا مقدمه ابتلائات بزرگ و کوچک دیگری است و در نهایت، صاحب خود را در کوتاه‌ترین زمان به زمین می‌زند و هلاک میکند. مصیبت نادانی به اندازهای بزرگ است که پیامبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ای علی هیچ فقری شدیدتر از نادانی نیست.۱

تاریخ مملو از انسانهای نادانی است که با وجود قرار گرفتن در موقعیتهای بسیار استثنایی و برخوردار شدن از فرصتهای طلایی، تنها به سبب جهالت و نادانی، فرصت خود را بر باد دادند و درنتیجه چیزی جز خواری و نابودی و گاه پشیمانی نصیبشان نشده است. بی‌گمان، دردی بدتر از نادانی متصور نیست. با نادانی، کار خطا درست پنداشته میشود، تذکرها و نصیحتهای خیرخواهان و اندیشمندان و اهل‌ تجربه شنیده نمیشود، رفتارها یا با افراط همراه است یا با تفریط، از دانایان دوری میشود، استبداد به رأی رخ مینماید، خواهشها و تمایلات سلطه مییابد و هر کوششی از سوی فرد نادان بر گمراهی و انحراف او میافزاید. انسان نادان، همچون فرد گرفتار در باتلاق، با هر حرکتی، بیشتر در نادانی فروخواهد رفت و در زمانی کوتاه، نابودی ارمغان آن است.۲ بنابراین، تباهی هر امری و ریشه هر بدی‌ای در جهالت و نادانی است.۳

امام مجتبی علیه السلام راه رهایی از جهالت را در یک جمله خلاصه کرده است:

1.. المحاسن: ص۱۷: يا علي إنه لا فقر أشد من الجهل.

2.. ر.ک: منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۲۱۲ ح ۱۲۳۴ ـ ۱۲۵۱.

3.. همان: ح ۱۲۳۶ ـ ۱۲۳۷.

  • نام منبع :
    اخلاق کریمانه
تعداد بازدید : 1024
صفحه از 33
پرینت  ارسال به